در تعریف طرحواره گفتیم که :مجموعه ای از خاطرات ،احساس های بدنی ،احساس های عاطفی ،باورهای مرکزی ،تصاویر ذهنی هستند که مرکز ثقل آنها خاطرات است.
تصور کنید فردی را که خاطرات کودکی اش مملو از تجربیات ناگوار مثل تحقیر ،توهین ،کتک و…است. این ذهنیت در او بوجود می آید که آدمها نا مهربان هستند .
برعکس کودکی که در آغوش گرم پدر و مادری اگاه به اصول تعلیم تربیت و با سلامت روان پرورش یافته و توجه لازم دریافت کرده. ذهنیت اینکه انسانها خوبن (مگر خلافش ثابت شود ) در او شکل می گیرد .این دو ذهنیت نا سازگار و سازگار در رفتار و احساسات و هیجانات آینده فرد نقش اساسی بازی خواهد کرد. در واقع ذهنیت های طرحواره ای حالتی هستند که برای مدت کوتاهی بر ذهن فرد غلبه می کند .
ده نوع ذهنیت طرحواره ای داریم که در چهار دسته جای می گیرند:
دسته اول ذهنیت کودکانه
1.کودک آسیب پذیر: اگر محیط خانواده ای بیمار در کودکی بدون عشق و محبت، توجه ، همراه با بد رفتاری و طرد شد گی باشد. فرد چون، در این محیط احساس امنیت نکرده. لذا وقتی این ذهنیت در اثر این تجارب تلخ در وی فعال می شود احساس پریشانی و آشفتگی خواهد کرد.
2.کودک عصبانی: وقتی نیازهای هیجانی بیمار مثل دلبستگی ایمن به دیگران و کفایت، هویت و…
در فرد ارضا نگردد. خشمگین می شود و زمانی که این ذهنیت در او فعال می شود فرد بدون نگاه کردن به پیامد رفتارش خشم خود را بروز می دهد و احتمال اینکه دست به کارهای خطرناک بزند زیاد خواهد بود.
3.کودک تکانشگر و بی انضباط: بیماردر خانواده ای رشد کرده که محدودیت های برایش قائل نبودند .و مطابق با میل خود هر کاری که دوست داشته انجام داده . لذا وقتی این ذهنیت در وی فعال می شود .
بدون نگاه کردن به عواقب و پیامد های رفتارش هر کاری را بخواهد انجام می دهد.
- کودک کنجکاو و شاد: نیازهای هیجانی مثل دلبستگی ایمن به دیگران، خود گردانی و کفایت، آزادی و…در حال حاضر در فرد برآورده شده است.
دسته دوم ذهنیت مقابله ای نا کار آمد
1.مطیع (تسلیم شده): فرد به طرح وا ره اش تن می دهد و منفعل خواهد بود .به عبارتی وقتی این ذهنیت در فرد فعال می شود. مطیع و تسلیم دیگران خواهد بود
- محافظ بی تفاوت(اجتناب): بخاطر درد و رنجی که ناشی از طرحواره از آن فرار می کند و پناه میبرد به الکل، مواد مخدر و یا فرارهای روانشناختی مثل غرق شدن در کار یا کتاب ،مسافرت و…در واقع انگار فرد گسیختگی هیجانی دارد (چهره ای بی روح ).
- جبران کننده ی افراطی: وقتی این ذهنیت در فرد فعال می شود. به خود طرحواره اش حمله می کند .گوی آن طرحواره را ندارد و یا با دیگران بد رفتاری می کند.
دسته سوم ذهنیت والد نا کار آمد
1.ذهنیت والد تنبیه گر: وقتی این ذهنیت فعال می شود .بیمار شبیه والدینی می شود که ویژگیهای شخصیت آنها را درونی سازی کرده. به خاطر بد بودن، دیگران را تنبیه می کند .
2.ذهنیت والد پر توقع: وقتی این ذهنیت فعال می شود .بیمار چون در کودکی متناسب با توانای اش از وی انتظار نداشتن بلکه بالاتر
، لذا دائما معیارهای بلند پروازانه دارد و خودش را تحت فشار روانی و قرار می دهد تا به آن معیارها برسد. و در تعامل با دیگران هم به دیگران سخت می گیرد و هم عیب جوی می کند.
دسته چهارم ذهنیت بزرگسال سالم:
ذهنیتی است که در فرایند درمان در مانگر می خواهد بیمار را به این ذهنیت برساند تا فرد دیگر ذهنیت ها را بهبود ببخشد یا اصلاح کند.
ذهنیت سالم با توجه به اینجا و اکنون و متناسب با موقعیتی که در آن قرار دارد واکنش مناسب نشان می دهد.
منابع:
یانگ، جفری،کلوسکو ،ژانت و ویشار ماری جوری (2003).طرحواره درمانی راهنمای کار بردی برای متخصصان بالینی ،جلداول ترجمه حسن پور و زهرا اندوز (1398).تهران انتشارات ارجمند.