نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون

نقش عرفان از لحاظ روان شناسی در صلح درون
حسنیه السادات حسینی
حسنیه السادات حسینی
دکترای روانشناسی مشاوره

چکیده:

صلح درون عبارتی است آرمانی که معانی متفاوتی را در ذهن انسان متبلور می سازد ، با مطالعه و بررسی پیرامون این مفهوم روانی و متعالی، می توان به دستاورد های شگرف علمی با هدف سلامت روحی، ذهنی و جسمی انسان ها نائل آمد.

آنچه که در این مقاله تبیین گردید، مفهوم صلح درون از منظر روانشناسی و عرفان به ویژه عرفان اسلامی بود، که در آن  برخی از مؤلفه های روانی، روحی و رفتاری، مورد بررسی قرار گرفت. در مقدمه این مقاله روند تدوین مطلب توضیح داده شده و پیرامون واژگان کلیدی و دو موضوع اصلی یعنی نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون، مطالبی به صورت اختصاری گنجانده شده است. در متن اصلی نخست آیه ای از قرآن در خصوص صلح کلی آمده است. سپس  در دو بخش شامل تفسیر آیه مذکور و نظر مولانا مطالبی نگاشته شده است. صلح درون در قالب عناوینی مانند: کل نگری، فردیت، وحدت، از منظر روانشناسی و عرفان، تبیین گردیده  و نیز تأثیر عناصری چون عقل و عشق، خود پنداره،  خود کامروا سازی و طبیعت انسان در تقویت صلح درون مورد بررسی قرار گرفت.

واژگان کلیدی : روانشناسی ، عرفان ، صلح درون

هدف : تبین نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون انسان

مقدمه

مفهوم وسیع نه محدود، صلح اصولا” به عنوان ارزش بر تر برای یک کار اخلاقی در نظر گرفته می شودکه در کل، صلح باید برآن حاکم باشد. از این منظر مبانی عرفانی در ادیان الهی و مکاتب گوناگون تأکید فراوانی برآن دارند.

همچنین روانشناسی صلح، زمینه ای فکری است که درسال های اخیر به عنوان مسئله ای که می تواند در روند سلامت جامعه. و افراد تأثیرات به سزایی داشته باشد توانسته بطور نسبی توجه تعدادی از اندیشمندان حوزه روانشناسی را به خود جلب کند. صلح درون نیز یکی از دغدغه هایی است که به تازگی ذهن دانشمندان حوزه بهداشت روان را به خود مشغول نموده است.

در واقع سلامت رواني نوعي از سلامت است که به قسمت خاصي از وجود انسان مثل هوش، ذهن، جان، روان، روح و اين مقولات اشاره دارد. سلامت روان تأثير مستقيم روي کل سلامت دارد و اين قسمت جداي از ارگانيسم نيست. انجمن کانادايي بهداشت رواني، (سلامت رواني) را در سه قسمت تعريف کرده است:

  1. نگرش هاي مربوط به خود؛ که عبارت است از تسلط بر هيجان هاي خود، آگاهي از ضعف هاي خود در رضايت از خوشي هاي ساده
  2. نگرش هاي مربوط به ديگران؛
  3. نگرش هاي مربوط به زندگي(میرزایی1394)

به طور كلي می توان گفت: تعاريف مربوط به سلامتي از الگوهايي پديد آمده اند كه به نوعی با مولفه های صلح درون ارتباطی معنی دار دارند. اما هنگامی که برای تدوین این مقاله مطالعات نسبتاً گسترده ای پیرامون روانشناسی و صلح درون انجام پذیرفت،  مطالب چندانی در این خصوص که به صورت ویژه به روانشناسی مربوط 

باشد به دست نیامد. این در حالی است که در متون عرفانی، و در تحقیقات انجام شده دراین حوزه در ارتباط با فطرت و درون انسان مباحثی در خور توجه به چشم می خورد.

به گفته مولانا آدمی در هر حالتی که هست سر او مشغول حق است و آن اشتغال ظاهر او مانع مشغول بودن     باطن نیست. در واقع این بعد متعالی از وجود آدمی، خود روحانی هر شخص را تشکیل می دهد. این خود در درون ماست در عین حال ما را با هم نوع مان یگانه می کند.

این حالت، و حالت های دیگری از این دست جلوه هایی از صلح درون هستند، که در متن اصلی مقاله از زبان محقیقن حوزه عرفان و صلح به آن اشاره خواهد شد.

ضرورت و اهمیت

تقویت صلح درون موضوعی است که می تواند در روند سلامت روانی افراد، خانواده و جامعه تأثیرات به سزایی داشته باشد. اما از آنجا که این مفهوم بسیار ارزشمند به اندازه اهمیتش در بین  فعالیت های پژوهشی از جایگاه بالایی برخوردار نیست، ضروری است که با توجه به تأثیر صلح بر ارتفاء بهداشت روانی و سلامت معنوی فرد، تلاش گسترده ای در قالب فعالیت های علمی پژوهشی آغاز گردد. همچنین در خصوص تحقیقات بنیادی، لازم است اندیشمندان و پژوهشگران این حوزه مبانی زیر بنایی را به گونه ای تبیین کنند، که دانش بشر را پیرامون این مفاهیم افزایش داده و تحولی نوبه بار آورد، تا در جهت تحقیقات کاربردی بتواند منشاء اثر بوده و نهایتاً منجر به تدوین برنامه های عملیاتی در جهت خدمت به جامعه باشد. به همین دلیل نگارنده تصمیم گرفت؛ صلح درون را از دو منظر روانشناسی و عرفان هرچند مقدماتی تبیین نماید.

بدیهی است بررسی ارتباط این دو مقوله روحی و روانی انسان نیاز به مطالعات وسیع کتابخانه ای، تحلیلی و کیفی دارد اما از آنجا که برای رسیدن به هدف غایی برداشتن گام نخستین اجتناب ناپذیر است، نگارنده تلاش دارد تا با بهره گیری از منابع معتبر آغازگر مسئله ای بدیع در این عرصه باشد.

مبانی نظری

«إِنَّمَاالْمُؤْمِنُونَ إخْوَةٌفَأَصْلِحُوابَينَ أَخَوَيكُمْ وَاتَّقُوااللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»

«مؤمنان برادر يکديگرند؛ پس بین دو برادر خود را صلح و آشتي دهيد و تقواي الهي پيشه کنيد، باشد که مشمول رحمت او شويد»   ( سوره حجرات آيه 10 )

صلح کلی

” ﺍﻧﻤﺎ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻮﻥ ﺍﺧﻮﻩ ﻓﺎﺻﻠﺤﻮﺍ ﺑﻴﻦ ﺍﺧﻮﻳﻜﻢ” ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻄﻠﺐ ﺟﺪﻳﺪﻯ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﻟﻴﻜﻦ ﺑﺎﺯ بر ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻗﺒﻠﻰ ﺗأﻛﻴﺪ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﻴﻦ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺍﺧﻮﺕ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﭼﻴﻨﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﻯ تحلیلیﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻜﻢ ﺻﻠﺢ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ، ﻭ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ” ﭘﺲ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻛﻨﻴﺪ”، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ ﺭﻭﻯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺧﻮﺕ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺁﻥ ﺩﻭ، ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﻠﺢ ﺩﺭ ﺑﻴﻨﺸﺎﻥ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﺩﺩ، ﻭ ﺍﺻﻠﺎﺣﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ ﺻﻠﺢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﺻﻠﺢ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪ- ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻳﻚ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﻣﺘﻤﺎﻳﻞ ﺷﻮﻧﺪ.

ﻭ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﻓﺮﻣﻮﺩ:” ﻓﺎﺻﻠﺤﻮﺍ ﺑﻴﻦ ﺍﺧﻮﻳﻜﻢ” ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﺪ” ﻓﺎﺻﻠﺤﻮﺍ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﺎﺧﻮﻳﻦ”، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻳﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ، ﻟﻄﻴﻒ ﺗﺮﻳﻦ ﺑﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻮﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﺩﻭ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻓﻬﻤﺎﻧﺪ: ﻳﻜﻰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻨﮓ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺻﻠﺢ ﺑﻴﻦ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺷﻮﺩ، ﺩﻭم ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺟﻨﮓ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭﻯ ﻭ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﺑﻨﻤﺎﻳﻨﺪ.” ﻭ ﺍﺗﻘﻮﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﻌﻠﻜﻢ ﺗﺮﺣﻤﻮﻥ”- ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻃﺎﺋﻔﻪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺩﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﻣﻘﺎﺗﻞ، ﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪاصلاحگر را موعضه و نصیحت می کند. (طباطبایی،1345)

صلح و عرفان در غرب

مبحث صلح در اندیشه عرفانی و تربیتی و اخلاقی غرب حداقل از زمان فلوطین تا کنون استمرار دارد. کمنیوس به ظریف‌ ترین تلفیق نظری و عملی صلح در دنیای غرب با تکیه بر پارادایم مهر دست یافت. او نگرشی چند وجهی را در قلمرو تربیت عرضه کرد. آرزوی کنیوس پیوند مهر، دانایی و خرد، توانایی(نظر و عمل) و ایمان و دین بود. نگرش جهانی او در عرصه تعلیم و تربیت‌ به ابداعاتی در حوزه اندیشه صلح نزد او منجر شد. کمنیوس به ترکیب تربیت فراگیر و اصلاح عمومی و جهانی در دانش، ایمان و اخلاق می‌اندیشید و تربیت را نوری در تاریکی می‌نامید. او توفیق یافت‌ مبانی اخلاقی صلح و نیز زوایای تاریک نظری آن را باز نمایاند. (زکاوتی 1385)

صلح و عرفان اسلامی

مولانا در مثنوی معنوی و دیوان شمس در بیان جلوه های صلح وآشتی، از تناسب و سازگاری اضداد در عالم شروع کرده و به صلح و آشتی انسان ها با یکدیگر و با خداوند که کامل ترین و بارز ترین نمونه های آن است اشاره می کند. آشتی اضداد در عالم برای ادامه حیات موجودات امری لازم وضروری است. البته آشتی اضداد نشانه نفی تأ ثیر آنها نیست.

خشم های خلق، بهر آشتی است           دام راحت دایماً بی را حتی است

هر زدن،  بهر نوازش را بود                    هر گله از شکر آگه می کند

جنگ ها می آشتی آرد درست               مارگیر از بهر  یاری مار جست

(دفتر سوم ص 326، ب989-993) (سلیمانی،88)

صلح درون

یکی از طبقه بندی های صلح از نگاه مفهوم شناختی، ناظر بر تفکیک صلح درونی به عنوان وضعیتی ذهنی از صلح عینی یا بیرونی است. کسانی که صلح درونی را به عنوان خودشناسی، خودسازی و ارتقای جنبه های تعالی و کمال اخلاقی و معنوی خود هم در ارتباط با خود و هم دیگران و محیط اجتماعی را تجربه کرده اند معقتدند احساس صلح به زمان، مردم، مکان یا هیچ چیز یا وضعیت خارجی وابسته نیست بلکه افراد می توانند صلح درونی را حتی در طول جنگ نیز تجریه کنند. (ساعد.1393)

صلح حقیقی در عرفان

هرديني علاوه بر تعليمات ظاهري، ابعادي باطني دارد که به آن عرفان مي گويند. عرفان يا تصوف جرياني است که به بعد باطني اسلام توجه دارد. از اصول مسلم تعاليم اسلامي توجه جدي به اهميت صلح و همزيستي مسالت آميز در بين انسان هاست و يکي از اهداف بنيادين اسلام تحقق بخشيدن به اين ارزش الهي و انساني است. اين آموزه در عرفان به صورتي جدي تر و عميق تر مورد توجه واقع شده است. عرفان اسلامي براي استقرار صلح تنها به اقدامات سطحي و روبنائي اکتفا نمي کند، بلکه حاوي عناصري است که توجه به آنها، ريشه هاي خشونت و جنگ غيرعادلانه را مي خشکاند و زمينه هاي رواني و اجتماعي لازم براي استقرار صلح و محبت و برادري را تحقق می بخشد.

برخي از اين عناصر عبارتند از: رحمت واسعه الهي، عدالت، عشق و محبت، عبوديت و تهذيب نفس. تنها با دروني سازي و نهادينه کردن اين ارزش هاست که مي توان به استقرار صلح حقيقي و پايدار دست يافت.           (فنایی اشکوری 1392)

بنیاد فکری توحیدی، علاوه بر اینکه گوناگونی عقاید مختلف را در بعد بیرونی از میان برمی‌دارد، از درون نیز، محور اصلی هماهنگی قوانین تشریعی است؛ چرا که همة قوانین اسلامی بر محور توحید تشریع شده‌اند. در نتیجه هیچ‌گونه تعارض و یا ناهمگونی‌ای در میان آنها یافت نمی‌شود. (افنایی شکوری1392)

یکی از مباحثی که حافظ در زمینه صلح وآشتی مطرح می کند، آسان گرفتن و پرورش روحیه تسامح و تساهل است او به این مطلب اعتقاد راسخ دارد که دنیا بر مردمان سخت کوش سخت می گیرد و این سخت گیری در طبیعت دنیا نهاده شده است. با این حال انسان با تقویت روحیه مدارا و سهل گیری و حفظ آرامش می تواند با مشکلات مقابله کند.

خوشدلی و خوشباشی، میخواری، نظر بازی، خصم تزویر و ریا را عاشق و قلندر می نامد، در حقیقت همان حافظ است که خود را واجد این خصوصیات می داند، پس زمینه و عامل اصلی توجه حافظ به صلح و آشتی عرفانی و شخصی است نه اجتماعی و تعلیمی (سلیمانی 1388)

معنویت و صلح درون

مولوي در فيه ما فيه مي گويد: در جهاد اصغر در جنگ ما صورتها بوده ايم و اين ساعت ما با لشگر انديشه ها مصاف مي زنيم تا انديشه هاي نيک، انديشه هاي بد را بشکند و از ولايت تن بيرون رود، پس  جهاد اکبر اين باشد.(زمانی مقدم1394)

اگر فرد بتواند مصيبت هاي زندگي، مشکلات و رنج هاي جسمي و روحي و آسيب هاي مادي و غير مادي را کنترل کند مي تواند آرامش دروني را کسب نمايد. با تکنيک هاي فيزيکي و جسمي و حرکات بدني مي تواند از خستگي جسمي و روحي جلوگيري نمايد تا قدرت بدني افزايش يافته و تعادل فيزيک بدن ايجاد مي شود و در نهايت منجر به صلح دروني و فردي مي شود. اعتقادات و معنويات از عوامل مهم ايجاد صلح درون مي باشد. اگرچه موفقيت هاي مادي و دنيوي از قبيل ثروت و مقام و شهرت، خوشحالي و نشاط مي آورد، اما خمير مايه انسان به دنبال حقيقت غايي است و افرادي که خداوند را حامي و ناظر بر لحظه هاي زندگي خود مي دانند با توکل و اعتماد به خداوند داراي آرامش دروني و فردي مي شود و خداوند را در زندگي و وجود خود لمس      مي کنند.(زارعی 1394)

فروم درمورد یکی از مهمترین نیازهای انسان که نیاز به تعالی است می گوید: نياز به تعالي، انسان را از حالت منفعل بودن فراتر مي برد و موجب خلاقيت او مي شود و در نهايت باعث احساس آزادي و هدفمندي در او مي گردد. (میرزایی 1394)

فردیت، وحدت،کل نگری و صلح درون

پیروان مکتب توحید بر این امر ملزمند که وحدتی بر مبنای کرامت انسانی ایجاد کنند. بر این اساس، اسلام، استراتژی سیاسی خود را بر مبنای حفظ صلح و سلم طراحی نموده، پیروان مکتب الهی را به «دارالسلام» فرا می خواند: «وَاللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَیَهْدِی مَن یَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» (یونس(10): و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مى‏کند و هر کس را بخواهد (شایسته و لایق باشد)، به راه راست هدایت مى‏نماید.

در واقع هدفمندی خلقت و وحدت در غایت حرکت کاروان انسانیت به‌سوی کمال مطلق، از اساسی‌ترین بنیان های هماهنگی در قوانین و لاجرم رفتارهای فردی و اجتماعی انسان ها می‌باشد. همین اصل اساسی است که موجب می‌گردد بسیاری از تعارض ها در بینش، گرایش و کنش‌های یک انسان از بین برود و قبل از اینکه انسان تصمیم به جنگ بگیرد، منطق جنگ از او گرفته شود. (هیئت تحریریه تبیان)

از طرفی در برخی از رویکرد های روانشناسی نیز به مسئله ی یکپارچگی، وحدت ابعاد متضاد انسان، کل نگری و فردیت برای دستیابی انسان به سلامت روان با لحاظ نمودن نظریه ها و دیدگاهای مختلف تأکید بسیاری شده است. از جمله این رویکرد ها می توان به دیدگاه کشتات اشاره کرد، که کل نگری را اینگونه تعریف می کند :

کل نگری یا گشتالت واژه ای آلمانی به معنی کل یا کامل، یا شکلی است که نمی تواند بدون از دست دادن ماهیت آن، به اجزا تقسیم شود. کل طبیعت به صورت کل یکپارچه و منسجم در نظر گرفته می شود و کل با مجموع اجزا آن تفاوت دارد. (کری. 2005، سید محمدی 295)

در این رویکرد به یکپارچه کردن ابعاد متضاد وجود فرد بسیار اهمیت می دهد، چراکه ضمن اذعان به وجود قطب های متضاد در انسان و با نپرداحتن به تجزیه و تحلیل در کلیت فرد، وجوه مختلف او را به وحدت و یکپارچگی فرا می خواند تا فرد بتواند به آرامش روانی و به تعبیر ما به صلح درون دست یابد. زیرا کل نگری منتهی به آرامش و شادی و صلح و دوستی می شود و جزء نگری به غرور و تعصب و برتری طلبی و جنگ ختم می گردد. کل نگری به معنای وسعت نظر و درک وحدت وجود هستی است.

انسان وقتی تمام عیار، وحدت یافته، آرام، بارور و شادمان می شود، که فرآیند فردیت او کامل شود، یعنی وقتی که؛ خودآگاه و ناخودآگاه او بیاموزند در صلح و صفا با هم زندگی کنند و مکمل یکدیگر باشند.( شهبازی 1391)

يونگ نیز به تکامل شخصيت در سراسر زندگي اعتقاد دارد و از انسان سالم به عنوان شخصيت فرديت يافته تعبير مي کند. در انسان فرديت يافته هيچ يک از وجوه شخصيت مسلط نيست نه هوشيار و نه يک کنش يا گرايش خاصي و نه هيچ يک از سخن هاي کهن، همه آنها به توازني هماهنگ رسيده اند و از خودي يکپارچه و شخصيتي مشترک برخوردارند. فرديت يافتگان به مراحل عالي خودشناسي رسيده اند و خويشتن را هم در سطح هوشيار و هم ناهشيار مي شناسند و مي پذيرند. اشخاص سالم ديگران را پذيرا مي شوند و با بردباري تحمل مي کنند.(میرزایی 1394)

همچنین در مکاتب عرفانی به وحدت و یگانگی در مراحل و زوایای گوناگون به عنوان دست یابی انسان به صلح درون اشارتی در خور توجه شده است.

وقتی عارف به مقام وحدت می رسد این وحدت و یگانگی و به عبارتی سریان نور الهی را در همه چیز می بیند و نتیجه ی آن به گفته “نسفی” صلح با همه خلق عالم است. او در این مقام، نخست سخن خود را از این جا شروع می کند که به گفته ی «اهل وحدت وجود یکی بیش نیست؛ وآن وجود خدای است تعالی و تقدس… اما یک وجود ظاهری و باطنی دارد، باطن این یک وجود نور است و این نور است که جان عالم است و عالم مالامال این نور است… و ظاهر این وجود مشکات این نور است و مظاهر صفات این نور است افراد موجودات جمله به یک بار مظاهر صفات این نور اند.» (نسفی، ۱۰۶، ۱۳۸۴-۱۰۷((فقیهی 1392)

صلح در واقع وجود هماهنگي تعادل، توافق کلي، تشخيص مرزها و رعايت محدوده هاي تعيين شده مي باشد. اين حالات منجر به احساس رضايت کلي شده و خوشنودي را به دنبال دارد. به دنبال همين مفهوم صلح درون به معناي وجود هماهنگي، يک دستي و تعادل ميان روح، روان و کالبد انسان است. در نتيجه اين تعادل توافق و هماهنگي بين انسان با خود، محيط اطراف و در نهايت جهان هستي به وقوع مي پيوندد و مهمترين جلوه بروز اين توافق وجود رضايت، آرامش و شادماني انسان است.

مهمترين بستر ايجاد صلح درون جدايي روح از عواملي است که اين توافق و يک دستي را در مخاطره قرار مي دهد. عواملي که هماهنگي و توافق دروني انسان را بر هم مي زند از آنها مي توان به عنوان و آفات روح نام برد.

اما آنچه که مسلم است ترديد به طور معمول به دو عامل متضاد و يا متناقض به وجود مي آيد که انسان بايد يکي از آن دو را انتخاب کند. ترديد اساساً مي بايست از طريق انتخاب يکي از آن دو حل گردد و انتخاب مستلزم تلاش براي تشخيض است. اگر اين تلاش براي انتخاب در همه زمينه هاي زندگي و فکري حل نگردد به شدت مي تواند سلامت و صلح دروني را به مخاطره اندازد (معارج السعاده، ص 68)(زمانی مقدم 1394)

عقل و عشق و صلح درون

حاکميت عقل منجر به تصفيه و پالايش روح شده و بستر وجود را براي تابش نور عشق آماده مي سازد. عشق کلي در همه اجزاي هستي جريان دارد و هيچ موجودي نيست که از اين عشق بي نصيب باشد. مولانا مي گويد: عشق بي رنگ است و در ظروف مختلف به رنگهاي مختلف در مي آيد. انسان با درک اين حقيقت است، که به هماهنگي، توافق و صلح دست مي يابد. )زمانی مقدم1394(

عشق باور و احساسی عمیق و لطیفی است که با حس صلح‌ دوستی و انسانیت در تطابق است. (کلکوتی شبستری1380)عشق راه سالم و سازنده پيوند با جهان است زيرا هم نياز ايمني و هم يکپارچگي فرد را تامين مي کند. عشق در نظريه فروم معناي وسيعي دارد که عشق جسماني تا احساس همبستگي و عشق به انسانيت را شامل مي شود.(میرزایی1394).

حاکميت عقل منجر به تصفيه و پالايش روح شده و بستر وجود را براي تابش نور عشق آماده مي سازد. عشق کلي در همه اجزاي هستي جريان دارد و هيچ موجودي نيست که از اين عشق بي نصيب باشد. مولانا مي گويد: عشق بي رنگ است و در ظروف مختلف به رنگهاي مختلف در مي آيد. انسان با درک اين حقيقت است، که به هماهنگي، توافق و صلح دست مي يابد. )زمانی مقدم1394(

عشق باور و احساسی عمیق و لطیفی است که با حس صلح‌ دوستی و انسانیت در تطابق است. (کلکوتی شبستری1380)عشق راه سالم و سازنده پيوند با جهان است زيرا هم نياز ايمني و هم يکپارچگي فرد را تامين مي کند. عشق در نظريه فروم معناي وسيعي دارد که عشق جسماني تا احساس همبستگي و عشق به انسانيت را شامل مي شود.(میرزایی1394)

«عشق نتیجه محبت حق است و محبت صفت حق، اما در حقیقت محبت صفت ارادت حق است که از صفات ذات می‌باشد. چون عشق به عام تعلق گیرد، آن را ارادت گویند، و آفرینش موجودات نتیجه آن ارادت است. چون به خاص تعلق گیرد، آن را رحمت گویند، چون به اخص تعلق گیرد، آن را نعمت گویند و این نعمت ویژه انسان است و مرتبه تمامی نعمت منعم. (نوربخش 1384)

کلام مولانا اساساً چیزی به جز عشق نیست، عشق مانند سایر اجزاء جهان حقیقتی است سیال و مواج و توقف و درنگ ناپذیر. عشق هستی قبول نکند و زندگی نخواهد حیات در ممات بیند و عزّت از ذلّت جوید بسیار هوش باید تا لایق جوش عشق شود و بسیار سر باید تا قابل کمند دوست گردد مبارک گردنی که در کمندش افتد و فرخنده سری که در راه محبّتش به خاک افتد.

هرچه گویم عشق را شرح و بیان      چون به عشق آیم خجل باشم از آن

 (نوربخش 1349)

مفهوم عشق در ذات خود، منيت و فرديت را از بين مي برد، زيرا به گفته « جبران خليل جبران»، «عشق همانند بادي است که هم به فراز آيد تا بلنداي قامتتان را به تمامي و نازک ترين شاخه هاي وجودتان را که زير تابش خورشيدند، به اهتزاز درآورد و هم به عمق رود تا سخت ترين ريشه هايتان را در دل خاک، از بن به ارتعاش درآورد. عشق نه بندي تملک است و نه سودايي تصاحب که عشق را عشق کفايت است و نهايت» عشقي والاست که منيت، خودخواهي، منفعت طلبي و کاميابي را در وجود، ريشه کنکرده و به جايش بذر مهرباني، لطف، دوستي، آرامش و ديگرخواهي را بکارد. (زمانی مقدم1394)

خود پنداره و صلح درون

پيامبر در بيان اهميت آگاهي از خود مي فرمايد : ” هر که خود را بشناسد، خداي خود را شناخته است”. مولانا با اشارت به حديث معروف نبوي آدمي را به معدني تشبيه مي کند که هم عقيق تابناک و مرواريد نشان در آن است و هم مس و زغال تيره ناک، او مي گويد بشر حاوي استعدادهاي بلقوه مثبت و منفي است، يکي استعدادي همچون عقيق و مرواريد گرانبها دارد و آن ديگري استعدادي همچون مس و زغال بي مقدار. خلقت آدميان اين امکان را فراهم مي آورد که استعدادهاي دروني آنها به ظهور بپيوندد. (زمانی مقدم1394)

در سال های اخیر روانشناسان نیز اهمیت زیادی به مسائلی که مربوط به تشکیل خود پنداره است داده اند. اگر تصور از خود مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر به عکس خود پنداره شخص، منفی و نامتعادل باشد، او از نظر روانی ناسالم شناخته می شود.

کارل راجرز نظریه خود را چنین تعریف می کند: طرز پندار یا تصور نسبتاً دائمی هر فردی درباره ارزشی که او برای خود قائل می شود و رابطه این ارزش با خود واقعی او می باشد.

جرلسید می گوید: خود مجموعه ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می شود. بدین معنی که او می فهمد کیست و چیست. «خود» دنیای درون شخص است و شامل تمام ادراکات، عواطف، ارزش ها و طرز فکر اوست. تصویری که او از خود دارد، مسلماً برای او اهمیت حیاتی دارد و سعی می کند که این تصویر را نگه دارد. (شاملو 1383)

خود کامروا سازی: مزلو پیش بینی کرد که افراد خود شکوفا از سطوح بالای خود کامروا سازی خود و خود پذیری برخوردارند. پژوهش از این پیش بینی حمایت می کند. برای مثال، جان سامرلین و چارلز باندریک (2000) گزارش دادند که مردان بی خانمانی که برای غذا به سوپ متکی بودند، با این حال توانستند از سطوح بالای خشنودی و کامروا سازی خود برخوردار باشند. (فیست، سید محمدی 1390)

 

آرامش درون و عرفان

انسان براي بهره مندي بيشتر از مواهب حيات و رسيدن به کمال، هم به آرامش بيرون نيازمند است و هم به سکينه درون. دين الهي که چراغ هدايت و صراط مستقيم نيل به فلاح و رستگاري است براي تأمين آرامش مطلوب در هر دو بعد دروني و بيروني اهميت زيادي قائل است. اين مسئله به ويژه در بعد عرفاني اسلام برجستگي خاصي دارد. توجه اصلي عرفان به آرامش درون است، چرا که صلح بيروني براي درون نا آرام و مضطرب سودي ندارد. اما اگر درون به سامان باشد زمينه براي صلح بيروني نيز فراهم مي گردد. از اين رو تأمل در حقيقت عرفان اسلامي و سهمي که عرفان در استقرار صلح و همزيستي مسالمت آمیز در جامعه بشري دارد از اهميت شاياني برخوردار است. (اشکوری1392)

بنا بر تشبيه مولانا انسان در درون خود همانند جنگلي انبوه و بي پايان است که در لايه هاي هزار توي آن انواع و اقسام جانوران بي آزار و آزارمند در پشت شاخه هاي آن پنهان شده اند، منظور از اين جانوران همان احوال مختلف آدمي است. ( دفتر دوم14-16-17)

    بيشه اي آمد وجود آدمي              بر حزر شد زين وجود، ارزان دمي

در وجود ما هزاران گرگ و خود         صالح و ناصالح و خوب و خشوک

(زمانی مقدم 1394)

سفر به درون: یعنی حرکت به سوی آرامش و شادی و کسب آگاهی و معرفت بیشتر، در این حالات عرفانی و شعف روحی ذهن آزاد بوده و موضوعاتی مثل قضاوت و مقایسه و تفسیر که مولد رنج هستند موجودیت ندارند.

وقتی از طریق درون خود با هستی همسو می شویم احساس آرامش و شعف و اقناع می کنیم. سپس دنیای بیرون نیز به مانند دنیای درون زیبا و دلپذیر می شود. یعنی اتفاقات خوب را جذب می کنیم.(شهبازی 1391)

 

صلح پذیری وطبیعت انسان

انسان به طور طبيعي و ذاتي طالب آرامش و سکينه است و آشفتگي و تشتت خاطر را مخل خوشي و رضايتش مي داند. (اشکوری1392 )در عرفان مبنای همدلی و مهربانی در همه هستی از جمله هستی انسان موجود است بر طبق دیدگاه انسان شناختی مولانا و سایر عارفان در درون هر کسی نور خدا قرار دارد، چه خود بداند یا نداند.

نو فرویدی‌ها همچون اریک فروم (Erich Fromm) و انسان‌گرایان، مانند کارل راجرز (Carl Rogers) و ابراهام مزلو (Abrahum Maslow) طبیعت انسان را نیک و خیرخواه دانسته و شرارت را برخاسته از تصمیم‌گیری های نادرست افراد و یا تأثیر محیط اجتماعی بر انسان می‌دانند (رجبی، 1378: 81-82). جان لاک[2] (John Lock) برخلاف هابز به نوع انسان، خوش‌بین است و افراد انسان را طبعاً صلح‌جو و نیک‌نقش و صاحب حسن نیت و مایل به کمک متقابل به یکدیگر می داند و گرویدن انسان به زندگی اجتماعی را دلیل این مدعا می شمرد (لاک، 1387: 85).

ازاین‌رو، جنگ‌ها بنیان هایی در تکوین و یا فطرت آدمی ندارند و رفتارهای انسانها، عامل برپایی جنگ‌ها می‌باشد. بر اساس این نظریه، جنگ، رخدادی غیر طبیعی است که فطرت پاک آدمی از آن دوری می‌جوید و هر اقدامی برای زدودن آن و برپایی صلح در میان انسان ها را مدح می‌کند. پس، صلح‌ جو بودن فطرت انسان را می‌توان یکی از پایه های انسان شناختی صلح جویی دانست. ( فقیهی 1392)

پیشینه تحقیقاتی

جدول آلفاي كرونباخ پرسشنامه صلح درون

تعداد گويه

آلفاي كرونباخ

148

0.983

             

آلفاي كرونباخ پرسشنامه صلح درون به تفکيک سؤالات

 

سؤالات

میانگین در صورت حذف

واریانس درصورت حذف

هبستگی هر سؤال با کل مقیاس

s1

529.19

6198.787

.648

.982

s2

529.07

6213.788

.581

.982

s3

528.94

6228.213

.526

.982

s4

528.92

6230.144

.525

.982

s5

528.97

6229.615

.531

.982

s6

528.99

6233.208

.509

.982

                         جدول شاخص های توصیفی سؤالات

مولفه ها

 

عوامل وسؤالات مرتبط به هر عامل

کشیدگی

کشیدگی

میانگین

انحراف استاندارد

شاخص

خطای استاندارد

شاخص

خطای استاندارد

اجتماعی شدن

1

من اغلب درمورد مسائل زندگی ام با دیگران مشورت می کنم.

-.418

.086

-.398

.173

3.60

1.050

 

2

دوست دارم اوقات فراغت خود را با دوستان نزدیک سپری نمایم.

-.507

.086

-.220

.173

3.71

1.007

احترام به دیگران

3

من اکثرا به افکار و احساسات دیگران احترام می گذارم.

-.581

.086

-.040

.173

3.85

.938

احتیاط

4

ارتباط با برخی افراد خیلی خوشایند نیست و ممکن است نتایج منفی داشته باشد.

-.549

.086

-.153

.173

3.87

.917

 

5

وقتی در کاری موفق می شوم دوست ندارم دیگران را در آن دخیل نمایم..

-.436

.086

-.316

.173

3.81

.913

 

6

من با کسانی که زیاد رفتار دوستانه دارند با احتیاط برخورد می کنم.

-.454

.086

-.127

.173

3.80

.908

احساس استقلال

7

من ترجیح می دهم کارهایی را انتخاب کنم که خودم تصمیم گیرنده آن باشم.

-.570

.086

.176

.173

3.83

.920

 

8

من احساس می کنم توانایی تسلط برسختی در کارها را به تنهایی دارم.

-.557

.086

.237

.173

3.84

.907

 

9

به نظر دیگران من به کمک افراد دیگر احتیاج ندارم.

-.395

.086

-.026

.173

3.81

.884

عدم احساس تنهایی

10

من مشتاق که در بین دوستانم باشم.

-.380

.086

-.086

.173

3.76

.903

                      تحليل عاملي پرسشنامه عناصر صلح درون:

بر پايه اين روش تحليل مؤلفه هاي اصلي(PCA) در هريك از خانه هاي قطري ماتريس همبستگي عدد يك قرار مي گيرد. دراين پژوهش از چرخش واريماكس استفاده شده است.

آزمون بارتلت نيز براي تحليل عامل معني دار مي باشد(000/0 P= كه كمتر از 05/0 مي باشد). بنابر اين علاوه بر كفايت نمونه برداري،  تحليل عاملي بر پايه ماتريس همبستگي مورد مطالعه نيز قابل توجيه است.

                         جدول آزمون کایزر مایر و بارتلت

 

آزمون کفایت نمونه گیری کایزر مایر KMO

.962

آزمون بارتلت

خی دو

52685.608

درجه آزادی

2211

معنی داری

.000

                   جدول ارزش ویژه عوامل استخراج شده

عوامل

ارزش ویژه

درصد واریانس

درصد تراکمی واریانس

1

12.552

23.167

23.167

2

11.090

20.470

43.637

3

5.974

11.027

54.664

4

2.974

5.488

60.153

در جدول فوق ارزش هاي ويژه هر يك از عوامل يا مؤلفه ها فهرست شده اند. عواملي كه داراي ارزش ويژه بالاتر از يك دارند مورد قبول مي باشد. 19 مؤلفه اول از 67مؤلفه دارای ارزش ويژه بالاتر از يك بوده و در مجموع 81.95 درصد واريانس را تبيين كنند.

                            جدول ماتريس چرخش يافته متغيرها

 

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

اجتماعی شدن

 

.494

         

احترام به دیگران

 

.597

        

احتیاط

  

.671

       

احساس استقلال

   

.753

      

احساس خوب بودن

    

.758

     

 

 

 

          

نمونه ای از نتايج بدست آمده از ماتريس چرخش يافته بر اساس روش واريماكس و نامگذاری عوامل

                                 جدول نامگذاري عوامل

1

جامعه پذیری

اجتماعی شدن، تأیید جویی، جامعه پذیری، جمع گرایی، حضور اجتماعی، گرایش به ارتباطات اجتماعی، مردم داری و مردم پذیری، همرنگی با جماعت

2

دگر خواهی

احترام به دیگران، پرهیز از نفرت از دیگران، توجه به نظرات دیگران، علاقه مند بودن به آسایش و خوشبختی دیگران، اعتماد به دیگران

3

خود کنترلی

خویشتنداری، احتیاط

4

خود باوری

احساس استقلال، عدم احساس تنهایی، اعتماد به نفس، پرهیز از سرزنش خود، پرهیز از خودخوری، خود پذیری، عدم احساس ناکامی یا درماندگی، عزت نفس و احساس مثبت در مورد خود

5

مثبت اندیشی

احساس خوب بودن، برداشت خوب، پرهیز از بد گمانی و سوء ظن، پرهیز از عیب جویی، خوش بینی

6

وجدان پاک

احساس گناه از کارهای نادرست

7

تفکر منطقی

برخورد منطقی با مشکلات، پرهیز از سخت گیری و حساسیت زیاد، تأمل در رویدادها، تحلیل گری، تصمیم گیری بر اساس اندیشه و تفکر، تفکر منطقی، خطر گریزی، عدم توجیه خود و دفاع غیرمنطقی از خود، افکار منطقی

8

کنترل هیجانات

پرهیز از پرخاشگری، عدم گرایش به آشوبگری

9

اصیل بودن

پرهیز از خود نمایی، مطلوب بودن و ارائه تصویر خوب از خود

10

دگر دوستی

پرهیز از دشمنی و گرایش به دوستی

براي تبدیل عوامل 19 گانه به عوامل محدود تر، کاهش داده ها وپاسخ به اين پرسش كه آيا پرسشنامه نهایی عوامل صلح درون از يك عامل كلي اشباع شده يا نه، در مرحله دوم نیز از روش تحليل عاملي و روش چرخش واریماکس استفاده شده است

                       جدول مرحله دوم آزمون کایزر مایر و بارتلت

 

آزمون کفایت نمونه گیری کایزر مایر KMO

.973

آزمون بارتلت

خی دو

43574.5112

درجه آزادی

2211

معنی داری

.000

                      جدول ارزش ویژه عوامل استخراج شده

عوامل

ارزش ویژه

درصد واریانس

درصد تراکمی واریانس

1

8.573

45.120

45.120

2

2.211

37.160

82.28

3

1.387

7.300

89.58

4

1.173

6.176

95.756

5

1.165

4.244

100

                                  ماتريس چرخش يافته متغيرها

      

1

2

3

4

5

جامعه پذیری

.672

    

دگر خواهی

.713

    

دگر دوستی

.770

    

مهرورزی

.677

    

همدلی

.762

    

خود کنترلی

 

.728

   

خود باوری

 

.744

   

وجدانی بودن

 

.706

   

مثبت اندیشی

  

.732

  

نامگذاري عوامل نهایی: با توجه به نتايج بدست آمده از ماتريس چرخش يافته بر اساس روش واريماكس

                                جدول نامگذاري عوامل

1

برونگرایی

جامعه پذیری، دگرخواهی، دگردوستی، مهرورزی، همدلی

2

کنترل درونی

خود کنترلی، خودباوری، وجدانی بودن،

3

کنترل هیجانات

مثبت اندیشی، کنترل هیجانات، بردباری، شورانگیزی، ثبات اخلاقی، آرامش طلبی

4

منطق پذیری

تفکر منطقی، اصیل بودن، درستکاری

5

کمال طلبی

کمال طلبی

Screeنمودار عامل هاي 19 گانه پرسشنامه صلح درون

نمودار صلح دورن

روش:

 با توجه به کیفی بودن موضوع مقاله و نیز نظر به اینکه این مطالعه با رویکرد خاصی که در پیش گرفته اساساً در حال طی نمودن مراحل مقدماتی خود می باشد، از روش تحقیق کتابخانه ای بهره گرفت، و نگارنده سعی نمود که با کاوش در نظرا ت اندشمندان حوزه عرفان و روان شناسی، آنچه که مربوط به باطن، طبیعت، ذهن و روح انسان می شود را در صورت ارتباط با صلح درون تبیین نماید. تا پیش درآمدی باشد برای فعالیت های پژوهشی گسترده بر اساس تحقیقات میدانی و تحلیلی. این موارد در بخش پیشنهادات نیز به صورت کاربردی تبیین گردیده است.

بررسی نتایج :

از آنجا که عرفان و روان شناسی با هدف کمک به انسان، برای دست یابی به تعادل روحی و ذهنی، از مفاهیمی بهره می برند که در تقویت صلح درون افراد نقش سازنده ای دارند، می توان نتیجه گرفت که:

1-معنا درمانی و توجه به معنویت در تشکیل صلح درون و نیل انسان به تعالی موثر است

2- فطرت انسان به پرورش صلح در درون خود گرایش دارد.

3- انسان به طور طبيعي و ذاتي طالب آرامش، کسب آگاهی و پرورش شادی در درون خود می باشد.

4- انسان از طریق نائل گشتن به وحدت و یکپاچگی به نور الهی و صلح درون دست می یابد.

5- خود پذیری و درن نگری مثبت موجب ارتقاء صلح فردی و سلامت روان می شود.

6-خود شناسی، خود پذیری از عناصر اصلی صلح درون می باشند.

7- مفهوم عشق با حس صلح دوستی انسان تطابق دارد.

پیشنهادات :

لازم به توضیح است که آنچه که در این مقاله تدوین گردیده است. یک بررسی مقدماتی بوده، و این مطالعه با زیر محورها و موضوعات مربوط به صاح درون، از دیدگاه اندیشمندان مکاتب عرفانی از جمله عرفان اسلامی، و نیز نظریه پردازان علم روان شناسی نیاز به انجام تحقیقات و پژوهش های گسترده ای دارد.

بنابراین پیشنهاد می گردد، پژوهشگران و محققین فرهیخته و گرانقدر در خصوص موضوعات زیر برای انجام فعالیت های علمی و تدوین مقالات پژوهشی به صورتی جدی تلاش نمایند. 

1-بررسی تأثیر خود شناسی عرفانی در تقویت صلح درون

2-بررسی رابطه خود شکوفایی مزلوو صلح درون

3-مقایسه رابطه عشق و صلح درون از منظر روان شناسی و عرفان

4-مقایسه صلح پذیری و فطرت انسان از دیدگاه عرفان و روان شناسی.

فهرست منابع

 

  • احمدی، بابک، (1386). در حقیقت زیبایی.تهران: انتشارات فرهنگ قلم.
  • حسینی. حسنیه السادات.( 1393 )بررسی مقدماتی روانشناسی صلح در ابعاد فردی، خانوادگی واجتماعی. تهران : نشریه آیین نور.
  • حسینی، حسنیه السادات.(1394) ساخت وهنجاریابی پرسشنامه صلح درون. ویژه نامه علمی، پژوهشی سمپوزیوم صلح درون.تهران: انتشارات عادیات.
  • زارعی، فرزانه (1394). صلح درون و راهکار ايجاد آن. ویژه نامه علمی، پژوهشی سمپوزیوم صلح درون.تهران: انتشارات عادیات.
  • زکاوتی قره گزلو، علی(1385).صلح وتربیت فصلنامه پژوهش های تربیتی.
  • زمانی مقدم، افسانه. (1394). رابطه عشق و صلح درون. ویژه نامه علمی، پژوهشی سمپوزیوم صلح درون.تهران: انتشارات عادیات.
  • سلیمانی. فرانک (1388) جلوه های صلح وبشر دوستی در اشعار مولانا حافظ وسعدی.همدان : انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی.
  • شاملو. سعید. (1383). بهداشت روانی. تهران :انتشارات رشد.
  • شولتز وسیدنی. (1999)دوان والن. یحیی سید محمدی. (1383).نشر ویرایش.
  • شهبازی. پرویز. (1391) گنج حضور.تهران: نشر کتاب امروز.
  • طباطبایی..سید محمد حسین. (1345) تفسیر المیزان. تهران : انتشارات محمدی.
  • -. فقیهی. نفیسه. (1392) مبانی فلسفی صلح گرایی از نطر اسلام. تهران : انتشارات مجمع جهانی صلح اسلامی.
  • فنائي اشکوري، محسن، 1386، نيايش عارفان: شرح حکمت و معنويت شيعي در دعاي کميل، قم :انتشارات:شیعه شناسی.
  • قرآن. حجرات آيه 10.
  • کلامی. ناصر (1391) صلح در کلام ومرام مولانا. تهران : هفته نامه سیمرغ.
  • کلکوتی شبستری، محمد رضا.((1380کرمانشاه :انتشارات طاق بستان، فصل اول:عشق چیست و عاشق کیست؟
  • میرزایی، نورالدین.(1394). مروري بر نظريه هاي صلح درون و عوامل مؤثر بر آن.ویژه نامه علمی، پژوهشی سمپوزیوم صلح درون.تهران: انتشارات عادیات.
  • میرشکار، میترا، (1387). هنر عشق ورزیدن، چاپ دوم. تهران: نشر زاووس فرهنگ.
  • نوربخش، جواد، )1384). در خرابات، چاپ چهارم.تهران: انتشارات یلدا قلم.
  • نوربخش، جواد، (1349).عبهرالعاشقین، تهران: انتشارات خانقاه نعمت الهی.
  • هیئت تحریریه.(1390) مقاله صلح واسلام. سایت تبیان.

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب را به دوستان خود به اشتراک بگذارید

خواننده گرامی

آیا می دانستید بسیاری از مشکلات شخصی و گروهی با کمک گرفتن از مشاوران منخصص به راحتی قابل حل می باشد.

دیر اقدام نکنید

به راحتی با کارشناسان ما در تماس باشید تا شما را برای انتخاب مشاور راهنمایی نمایند.
اینجا کلیک نمایید
لیست محتوا