بد غذایی در کودکان ۶ تا ۹ سال
“آنجا بنشین تا نخودفرنگی هایت را تمام کنی”.
” اگر می خواهی سالاد بخوری پسته هم نباید بخوری”.
“فقط ۳ تا گاز دیگر بزن”.
” اگر بشقاب را تمیز نکنی، تا آخر شب نمیتوانی چیزی بخوری”.
والدین هر کاری میکنند و هر چیزی میگویند تا کودکشان غذا بخورد. بعضی تهدید میکنند، بعضی چانه میزنند و بعضی نیز فرزندانشان را وادار میکنند مدت زیادی سر میز شام بنشینند آن هم بعد از اینکه بقیه اعضای خانواده میز را ترک کردهاند.
بسیاری از والدین می دانند اجبار چاره بدغذایی نیست. فقط لازم است والدین به دوران کودکی خود فکر کنند. شاید آنها نیز مجبور می شدند غذایی را امتحان کنند که اشتها آور نبوده یا وقتی دیگران قبلاً غذایشان را تمام کرده بودند بنشینند و همه غذایشان را بخورند. بعضی از مردم هرگز این تجربهها را فراموش نمیکنند. پدری که در دوران کودکی مجبور به خوردن اسفناج شده و هنوز هم اسفناج نمیخورد.
بد غذایی معمولاً نتیجه فشار عصبی و مجادله بر سر حجم و تنوع غذایی است. والدینی که هنگام مصرف غذا کودک خود را تحت فشار می گذارند ممکن است او را بی اشتها کنند. کودکی که بر غذا، زمان خوردن و حجم آن کنترلی ندارد، احساس ناتوانی و آشفتگی می کند، همانطور که یک فرد بالغ نیز در چنین شرایطی همین احساس را دارد. شاید او با عصبانیت غذای دیگری را بخواهد یا با هر چیزی که در بشقابش است فقط بازی کند و فقط مقدار کمی از آن را بخورد در هر شرایطی، او نمیخواهد والدین را برنجاند بلکه در واقع احساس ناتوانی خود را بروز میدهد.
ممکن است کودکان بد غذا از خوردن غذاهایی که مزه و ظاهرشان اشتها آور نیست، امتناع کنند. شاید در بعضی از شرایط استرس زا کودک به لحاظ روحی قادر به خوردن غذاهای خاصی نباشد. به نظر یک دختربچه سبزی های پخته شده چندان ظاهر بدی داشتند که از تصور خوردن آن خوراکی های نفرت انگیز گریه کرد.
همچنین ممکن است کودکان بد غذا از چشیدن غذاهای جدید هم امتناع کنند. شاید آنها اغلب برای چشیدن غذا های متفاوت تحت فشار قرار گرفته اند. کودکی را بارها برای امتحان کردن یا تمام کردن غذاهای تازه با مشاجره شده ترجیح می دهد همان غذاهای انگشتشماری را بخورد که به آنها علاقه دارد.
شاید والدین با تحت فشار قرار دادن فرزند خود برای خوردن غذای بیشتر یا تمام کردن غذایش ناخواسته کودک را بد غذا کنند. به کودکی که اشتهایی کمی دارد نمیتوان کمکی کرد، اما اگر وادار شود بیش از ظرفیتش بخورد، که در اغلب موارد چنین می شود، احساس ناراحتی می کند.
وقتی والدین سعی می کنند فرزندشان را وادار به خوردن کنند، معمولا نتایج منفی به بار می آید. اول از همه، زمان غذا خوردن تبدیل به اوقات ناراحت کننده برای مشاجره و قدرت نمایی می شود. همچنین، کودکان متوسل به روشهای موذیانه میشوند و خوردنی های مورد علاقه شان را میخورند (که معمولا خوردنی های شیرین است). بعضی از کودکان غذاهایی را که مورد علاقه شان نیست را در دستمال پنهان میکنند و سپس دستمال را دور میاندازند. کودکی موفق شده بود نخودسبزهایش را یواشکی پشت یخچال بریزد. دیگری تکه هایی از غذایش را در بشقاب پدرش میگذاشت آن هم وقتی که حواس پدرش جای دیگری بود.
اگر فرزندتان بدغذاست اولین شیوه ای که باید امتحان کنید پرهیز از ایجاد فشار عصبی هنگام صرف غذاست. اگر هدفتان تغذیه خوب و حفظ سلامتی کودکتان است، نباید او را وادار به غذاخوردن کنید. کودکانی که از روی میل غذا های سالم می خورند و از تنوع غذایی بهرهمندند معمولاً با روشی که فشار عصبی کمی در آن اعمال میشود تغذیه شده اند. به این کودکان از همان سنین کم اجازه داده شده که بدون هیچ فشار عصبی آنچه را که میخواهند از مجموعه متنوع غذاهایی که مورد تایید والدینشان است انتخاب کنند و بخورند. اگر از همین حالا چنین فضایی را در خانه خود حاکم کنید احتمالاً عادت های غذایی فرزندتان بهتر خواهد شد.
ابتدا به او اجازه دهید مشخص کند میخواهد چه مقدار غذا بخورد. وقتی الگوهای غذا خوردن در او مشخص شود، شما میزان واقعی اشتهای او را میفهمید. او را وادار نکنید بیش از اشتهایش غذا بخورد. او به اندازه کافی غذا می خورد تا گرسنه نماند. اگر معتقدید که زیر وزن طبیعی است یا فوق العاده کوچک است، او را مجبور به خوردن غذایی بیشتر نکنید. در عوض به پزشک اطفال خودتان در این مورد مشورت کنید که شاید پیشنهادهایی برایتان داشته باشد یا در غیر این صورت، شما را از سلامت فرزندتان مطمئن کند.
در مواردی که امکان دارد، غذاهایی را آماده کنید که میدانید کودکتان آنها را میخورد و برای امتحان کردن غذاهای جدید او را تحت فشار نگذارید. به محض آنکه او احساس کند میتواند خوراکی جدیدی را قبول کند یا از خوردن آن امتناع کند، آن هم بدون اینکه شما را عصبانی کند شاید چیزی را که به او پیشنهاد می کنید با رغبت بیشتری امتحان کند. همچنین میتوانید انتخابهای دیگری در اختیارش بگذارید اگر هویج نمیخورد سبزیجات یا غذاهای سالم دیگری که پیشنهاد کنید.
دقت کنید به دلیل بد غذایی کودکتان را تحقیر نکنید و آزار ندهید. اگر اجازه دهید بداند که عادت های غذایی را میپذیرید که به هنگام صرف غذا احساس آرامش بیشتری خواهد کرد. اگر زمانی که در خانه دیگران هستید او هم رفتارهای ناشی از بدغذایی را از خود نشان دهد شاید ناراحت شوید، اما در آنجا هم میتوانید به او کمک کنید تا فشار را از روی او بردارید. معمولاً دیگران توجهی به آنچه که او میخورد ندارند. اگر میزبان شما کمی جلوتر در این باره سوال کرد به او بگویید فرزندتان کم اشتها است یا فقط غذاهای خاصی را می خورد. اکثر مردم نیازهای کودکان را درک می کنند.
اگر هنگام صرف غذا فشار عصبی وارد بر فرزندتان را کم کردید و فرزندتان هنوز بی نهایت بدغذاست به دنبال دلایل دیگری باشید. شاید او احساس میکند در جاهای دیگری بیش از حد کنترل میشود و ممکن است سعی کند با کنار زدن غذا تا حدی قدرت خود را اعمال کند. همچنین امکان دارد هر کاری هم که انجام دهید، او باز هم بد غذا باقی بماند. بعضی از مردم، به خصوص بزرگسالان در مورد غذا بسیار سخت گیرند.
کنار آمدن با یک فرد بدغذا بردباری می طلبد، اما پاداش این بردباری می تواند بسیار ارزشمند باشد. همین که کودکتان درک کند نسبت به آنچه که می خورد تا حدی کنترل دارد، هم او و هم شما آسایش بیشتری خواهید داشت.
به جای آنکه به غذا و مقدار آن توجه کنید، اعضای خانواده میتوانند به این توجه کنند که در کنار هم و با لذت غذا بخورند.
منابع:
كليدهاي تربيت كودك و نوجوانان. راهنماي كامل والدين. دكتر رابين گلداستين و جنت گالانت. مترجم: دكتر مينا اخباي آزاد.
كتاب رشد و شخصيت كودك. نويسنده: پاول هنري ماسن. مترجم: مهشيد ياسائي.
مقالات پیشین