مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی-مرکز مشاوره مهستا
دکتر معصومه بهبودی
دکتر معصومه بهبودی
مرکز مشاوره مهستا با 27سال سابقه کاری دارای سایت drbehboodi.ir با مجوز رسمی سازمان بهزیستی به شماره 717/2696/556 و مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به شماره 339-م و همچنین پروانه فعالیت به شماره 1305 با مدیریت دکتر معصومه بهبودی و همکاری روانشناسان با سابقه در تمامی تخصص ها است.این مرکز مجهز به تمامی آزمون های روانشناختی (هوش، استعداد، رغبت، خانواده،شخصیت و...) و نورو فیدبک برای کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و میانسالان می باشد و آماده همکاری در تمامی زمینه های خدمات روانشناختی با تمام شرکت ها وسازمانها و بانک ها است. رزومه دکتر معصومه بهبودی دکتر معصومه بهبودی مدیریت مرکز دارای پروانه اشتغال از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران به شماره 1305 ، مجوز مرکز مشاوره از بهزیستی استان تهران و مجوز مثبت زندگی از بهزیستی استان تهران، متخصص مشاوره خانواده، استادیار و مدیرگروه مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن (سال های 92 الی 94)، دارای تجربه و تخصص در روان‌درمانی کودک نوجوان و بزرگسال ،متخصص خانواده درمانی.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی

سمانه نیکخواه، معصومه بهبودی (نویسنده مسئول)، پریوش وکیلی

دانشجوی دکتری گروه مشاوره، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران

استادیار گروه مشاوره، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران

استادیار گروه مشاوره، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران

چکیده

هدف: تعارضات زناشویی سلامت روان زوجین را با آسیب مواجه می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت.

روش: روش پژوهش حاضر نيمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش حاضر زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره مهستا، اوستا، ایرانیان و ارمغان شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه (۳۰ زن) و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروههای آزمایش مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (۸ جلسه) و ایماگوتراپی (۱۰ جلسه) را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه کنترل این مداخلات را دریافت نکرد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی(۱۳۷۵) و پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی (باسبی و همکاران، ۱۹۹۰) بود. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با بهره گیری از نرم افزار23 SPSS تجزیه و تحلیل شد.

 یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی موثر بوده است (P<0/0001).همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تفاوت معنادار مشاهده نشد (P>0/05)

نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی دارای اثربخشی مشابهی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی بوده و می توان از این دو روش جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی این زنان استفاده کرد.

 واژه گان کلیدی: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ايماگوتراپی، کیفیت زندگی زناشویی، تعارضات زناشویی

مقدمه

ازدواج در جامعه در حال گذر از سنتی به مدرنیته امروزی یک پدیده پیچیده است. انسان ها به دلایل مختلفی ازدواج می کنند. عشق، امنیت اقتصادی، محافظت، امنیت عاطفی، احساس آرامش، فرار از تنهایی و تمایلات جنسی تعدادی از عواملی هستند که باعث گرایش به ازدواج می شوند (بایرمن و کلورسون1، ۲۰۱۶). در واقع ازدواج موفق و شروع رابطه زناشویی قادر است بسیاری از نیازهای روانی و جسمانی را در یک محیط امن برآورده ساخته و تأثیر بسزایی بر سلامت و بهداشت روانی افراد داشته باشد (نورانی پور و همکاران، ۱۳۸۷). رابطه بین دو نفر که با هم ازدواج می کنند در مرکز گروه خانواده قرار می گیرد. رابطه زوجین متشکل از درهم آمیزی دو شخصیت در یک شخصیت پیوسته زناشویی است که با رابطه مادر و فرزند قابل مقایسه است (شارف و شارف2، ۲۰۰۳).

اگر چه در نخستین روزهای ازدواج، زوجین به یکدیگر احساس تعهد دائمی می کنند، لیكن برخی از زوجین به تدریج دچار تعارض می شوند، هر چند که بعضا تفکرات پس از تعارضات زناشویی نشان از پشیمانی زوجین از بروز این فرایند دارد (نوابی نژاد، ۱۳۸۰؛ ويلسون، اندریج، پنگ، پایلی، مالارکی3 و همکاران، ۲۰۱۷). تعارض ممکن است اشکال گوناگون داشته باشد و به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز نموده و نهایتا منجر به طلاق گردد (سایرز4 و همکاران، ۲۰۰۱). همچنین اوقاتی پیش می آید که یا فقدان توافق مشاهده می شود یا نیازها برآورده نمی شوند، در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم، ناامیدی و نارضایتی می کنند (یانگ و ویلموت5، ۲۰۱۳). تعارض زناشویی نوعی فقدان توافق مداوم و معنادار بین دو همسر است که یکی از آنها آن را گزارش می کند. منظور از معنادار بودن، تأثیر این مسأله بر عملکرد همسران و منظور از مداوم، اشاره به اختلافاتی است که به مرور زمان از بین نمی روند و آثار روانشناختی و هیجانی منفی را در فرایندهای روانی زوجین بر جای می نهد. اما باید اشاره کرد که تجربه سطوح مختلفی از تعارض، اختلاف نظر و رنجش در تعاملات یک زوج، امری بدیهی و غیر قابل اجتناب است (هالفورد6، ۲۰۰۱؛ انسی و امر7، ۲۰۱۶).

علاوه بر این باید اشاره کرد که آشفتگی و تعارض زناشویی موجب کاهش شادمانی، کاهش رضایتمندی از زندگی و عزت نفس، دلبستگی های مسأله ساز برای همسران، افزایش علائم آشفتگی روان شناختی و کیفیت زندگی زناشویی1پایین می شود (هاوکینز و بوث2، ۲۰۰۰؛ احمدی، زارع و عرب نیا، ۱۳۸۵).

 کیفیت زندگی زناشویی نیز نقش اساسی در ارزیابی کیفیت کلی ارتباطات خانوادگی دارد (برادباری، فیچنام و بیچ3، ۲۰۰۰). کیفیت زندگی زناشویی مفهومی چند بعدی است و شامل ابعاد گوناگون ارتباط زوجین مانند سازگاری، رضایت، شادمانی، انسجام و تعهد می شود (بالاندا، بروان و ياماشيتا4، ۲۰۱۹). بر اساس مبانی نظری و بر حسب نظریه کیفیت زندگی؛ سلامت ذهنی، احساس بهزیستی، سعادتمندی و شادمانی با رضایتمندی مترادف هستند و کیفیت زندگی معادل با رضایتمندی از زندگی است (فریچ5، ۲۰۰۹). بنابراین با توجه به این موضوع و بر مبنای ماهیت تعریف کیفیت زندگی، کیفیت زندگی زناشویی معادل رضایتمندی از زندگی زناشویی است. وینچ6 کیفیت زندگی زناشویی را انطباق بين وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار تعریف می کند. از دید وی کیفیت زندگی زناشویی از طریق مفهوم سازی درون فردی (واکنش هایی که فرد به طور ذهنی تجربه می کند) و مفهوم سازی بین فردی (همخوانی بین انتظارات فرد از همسر و زندگی زناشویی با واقعیت موجود) تعریف می شود (به نقل از سلیمی، آزاد مرزآبادی، امیری و تقوی، ۱۳۸۷، کارتا7، ۲۰۱۶). روش های درمانی و آموزشی مختلفی جهت بهبود مولفه های مرتبط با زندگی زناشویی زوجین دارای تعارضات زناشویی به کار گرفته شده است. از انواع روش های آموزشی و درمانی می توان به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اشاره کرد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد8 یک مداخله روان شناختی تجربی محور است که ثابت شده است که در درمان بسیاری از مشکلات افراد موثر است (بریچر و تولیسون9، ۲۰۱۱؛ ویدنیک10، ۲۰۱۲). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در یک نظریه فلسفی به نام عمال گرایی ریشه دارد و مبتنی بر یک برنامه تحقیقاتی در مورد زبان و شناخت است، که نظریه چارچوب رابطه های ذهنی خوانده می شود (لانس، مک کراکن، ساتو و تیلور11، ۲۰۱۳: فیش12 و همکاران، ۲۰۱۶).

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از شش فرایند مرکزی منجر به انعطاف پذیری روان شناختی در مراجعین می شود. پذیرش، گسلش، خود به عنوان زمینه، ارتباط با زمان حال، ارزش ها و عمل متعهدانه، شش فرایندی است که در روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد مورد استفاده قرار می گیرد (وورهافن و مالینوسکی1، ۲۰۱۱). کارآیی بالینی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پژوهش های اصلی آزاد، منشئی و قمرانی، ۱۳۹۸؛ سرابی، پرویزی و کاکابرایی، ۱۳۹۷؛ طحان، عسکری و آهنگری، ۱۳۸۹، کروسبی و توهیگ2 (۲۰۱۶)؛ ورسب، ليب، مایر، هویر، ویچن و آندرو3 (۲۰۱٦)، الينبرگ، هافمن، جنسن و فروستولم4 (۲۰۱۷)؛ یو، نورتون مک کراکن5 (۲۰۱۷)؛ توهیگ و همکاران (۲۰۱۸)؛ اونگ6 و همکاران (۲۰۱۹)؛ واین 7و همکاران (۲۰۱۹) نشان داده شده است. چنانکه این پژوهشگران نشان داده اند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به بهبود مولفه های روان شناختی و ارتباطی زوجین شود دیگر روش آموزشی مورد استفاده برای بهبود مولفه های روان شناختی زوجین دارای تعارضات زناشویی ایماگوتراپی 8 است. ایماگوتراپی یکی از شیوه های مهیج و جالب آموزشی است که می تواند خانواده ها را جذب کرده و بر استحکام بنیاد خانواده موثر باشد. ایماگو درمانی در روابط زناشویی ابزاری است برای نیل به رابطه آگاهانه که درمان متقابل آگاهانه صدمات دوران کودکی بین همسران را سهولت می بخشد. بر اساس یک اصل نظری این اعتقاد وجود دارد که ما همسرانمان را بر مبنای تصویری ناخودآگاه از فردی که می تواند ما را کامل کند که ايماگو یا آرمان خردسالی نامیده می شود، انتخاب می کنیم (کلوین9، ۲۰۱۳). فرآیند ایماگو شامل متعهد و مقید کردن افراد به درک صدمات روحی خود و همسرشان برای یادگیری مهارت های جدید و تعبیر رفتارهای رنج آور و زیان بخش است، آن هم در مسیری که در آن افراد نیازهای همسرشان را برآورده می کنند و تکه های گم و انکار شده از وجودشان را دوباره به وجود خود باز گردانده تا به این ترتیب به تکامل معنوی برسند (هندریکس10، ۲۰۰۹). نتایج پژوهش های گوناگون همچون پژوهش های محنایی، پولادی ریشهری، گلستانه و کیخسروانی (۱۳۹۸)؛ نیکو گفتار و سنگانی (۱۳۹۸)؛ حسین پور و رضاخانی (۱۳۹۷)؛ امینی و ابراهیمی (۱۳۹۱)؛ اصلانی، جامعی و رجبی (۱۳۹۶)؛ زینهاری (۱۳۹۳)؛ جانفسون11 (۲۰۱۵)، مورو، هاليمن و لوكات (۲۰۱۱) و گهلرت، اسمچدت، گیگلیچ و لو کارت12 (۲۰۱۷) نشانگر کارآیی آن در بهبود مولفه های روان شناختی زوجین دارای تعارضات و نارضایتی زناشویی است. چنانکه زینهاری (۱۳۹۳) نشان داده است که ایماگوتراپی بر کاهش تعارضات زناشویی زنان موثر است. علاوه بر این اصلانی، جامعی و رجبی (۱۳۹۶) نشان دادند که آموزش گروهی ایماگوتراپی بر کیفیت روابط زناشویی و همدلی در بین زوج های دارای مشکلات خانوادگی تاثیر دارد. همچنین مورو، هالیمن و لوكات (۲۰۱۱) اثربخشی آموزش ایماگوتراپی را بر میزان همدلی زوجین را مورد بررسی و تایید قرار دادند. از طرفي گهلرت، اسمچلت، گیگلیچ و لو کارت (۲۰۱۷) نیز در پژوهشی نشان دادند بین جنسیت و تصویر ایماگویی از عشق و خانواده رابطه معناداری وجود دارد. در تبیین چرایی استفاده از این دو درمان می بایست به این نکته اشاره کرد که مبانی نظری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حل مشکلات زناشویی از طریق ایجاد تعهد و ارزش گذاری افراد استوار است. اما در ایماگوتراپی مبانی بر اساس تصاویر و ایماگوهای شکل گرفته افراد از والدینشان استوار است. چرا که ایماگرانی بر این عقیده است که افراد در انتخاب همسر دست به انتخاب همسرانی می زنند که خلاهای رابطه ای دوران کودکی را مرتفع ساخته و منجر به تکمیل شخصیت آنها شود. با دقت در این فرایند مشخص می شود که این دو درمان به لحاظ نوع نگرش به مشکل و همچنین نوع تلقی آنها از تعارضات با هم متفاوت هستند که می تواند مقایسه اثربخشی آنها برای زنان با تعارضات زناشویی نمایانگر آن باشد که کدام یک از این دو درمان کارآیی بیشتری دارد.

حال با توجه به نقش ایماگوتراپی در بهبود مولفه های روان شناختی و ارتباطی زوجین متعارض و هم چنین نقش سازنده درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود مولفه های روان شناختی افراد مختلف و از طرفی عدم مقایسه دو روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی در حوزه مولفه های روان شناختی زوجین پژوهش حاضر صورت پذیرفت. چنانکه نتایج پژوهش حاضر مشخص خواهد کرد که جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی، کدامیک از این دو درمان می تواند کارایی بهتری را از خود نشان دهد. لازم به ذکر است تاکنون پژوهشی در زمینه مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی صورت نگرفته که بر این اساس، پژوهشگر بر آن شد تا تاثیر این دو روش درمانی را بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد مقایسه قرار دهد. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی است. روش روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره مهستا، اوستا، ایرانیان و ارمغان شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد. بر این اساس، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، فرم هایی جهت اعلام شرکت داوطلبانه در مراکز مشاوره مهستا، اوستا، ایرانیان و ارمغان پخش و پس از جمع – آوری این فرم ها، تعداد 19 زنانی که به دلیل تعارضات زناشویی به این مراکز مراجعه کرده بودند، برای شرکت در پژوهش اعلام داوطلبی نمودند. دلیل انتخاب این مراکز، همکاری مسئولین آنان با پژوهشگر جهت انجام پژوهش حاضر بود. سپس با توزیع پرسشنامه تعارضات زناشویی در بین زنان داوطلب، تعداد ۵۸ نفر از آنها دارای شرایط ورود به پژوهش بودند (کسب نمره بالاتر از ۱۲۹ در پرسشنامه تعارضات زناشویی). در گام بعد پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی بین این افراد توزیع شد و 45 نفر که در پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی نمرات کمتر از 40 دریافت کرده بودند، انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند (۱۵ زن در گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ۱۵ زن در گروه آزمایش ایماگوتراپی و ۱۵ زن در گروه کنترل). دلیل انتخاب ۱۰ نفر برای هر گروه، رجوع به منابع علمی مربوط بود. چنانکه دلاور بیان می دارد در پژوهش هایی با روش پژوهش آزمایشی، تعداد 15 نفر برای هر گروه کفایت کرده و می توان به دست به تعمیم یافته ها زد (دلاور، ۱۳۹۱). ملاک های ورود به پژوهش شامل داشتن تعارضات زناشویی با توجه به پرسشنامه تعارضات زناشویی (کسب نمره بالاتر از ۱۲۹)، داشتن تمایل به شرکت در پژوهش، داشتن حداقل سطح تحصیلات دیپلم، داشتن حداقل سابقه ۳ سال زندگی زناشویی، داشتن سلامت جسمی (با توجه به پرونده سلامت و مشاوره ای آنها بود. همچنین ملاک های خروج از پژوهش نیز شامل داشتن بیش از دو جلسه غیبت، عدم همکاری و انجام ندادن تکالیف مشخص شده در جلسات آموزشی و عدم تمایل به ادامه حضور در فرایند انجام پژوهش بود. سپس گروههای آزمایش به شکل جداگانه مداخلات مربوط به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی را دریافت نمودند، این در حالی بود که زنان حاضر در گروه کنترل در طول انجام فرایند پژوهش از دریافت این مداخلات بی بهره بودند. پس از اتمام جلسات پس آزمون اجرا شد. همچنین جهت بررسی تاثیر متغیرهای مستقل در طول زمان، مرحله پیگیری نیز پس از 10 روز اجرا گردید. جهت رعایت اخلاق در پژوهش رضایت زنان برای شرکت در برنامه مداخله کسب و از کلیه مراحل مداخله آگاه شدند. هم چنین به افراد گروه کنترل اطمینان داده شد که آنان نیز پس از اتمام فرایند پژوهشی این مداخلات را دریافت خواهند نمود. همچنین به هر سه گروه اطمینان داده شد که اطلاعات آنها محرمانه باقی می ماند و نیازی به درج نام نیست. در نهایت، بر روی گروه های آزمایش مداخلات آموزشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی توسط پژوهشگر به شکل جداگانه مطابق با جداول یک و دو انجام شد.

ابزار

پرسشنامه تعارض زناشویی: پرسشنامه تعارض زناشویی توسط براتی و ثنایی در سال ۱۳۷۵ ساخته شده است. این پرسشنامه نمره کل تعارض زناشویی و ابعاد آن را به دست می دهد. این ابعاد عبارتند از: (کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، جدا کردن امور مالی از یکدیگر). این پرسشنامه 42 سوال دارد که حیطه های تعارضی زوج ها را می سنجد و شدت تعارض زناشویی را برآورد می کند. هر سوال آزمون دارای یک مقیاس پنج درجه ای (همیشه =۵، اکثر اوقات =4، گاهی وقت ها =۳، به ندرت =۲ و هرگز =۱) تعلق می گیرد. نمره بالا در این آزمون حاکی از شدت تعارض و بد بودن اوضاع و پایین بودن دال بر خوب بودن اوضاع است. دامنه نمرات كل پرسشنامه بین 4۲ تا ۲۱۰ می باشد. این آزمون توسط سازندگان آن بر روی مراجعه کنندگان به مراجع قضایی با مراکز مشاوره جهت رفع تعارض زناشویی هنجاریابی شده و مشخصات روان سنجی آن به این شرح گزارش شده است: آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه53/0، و برای خرده مقیاس کاهش همکاری 30/0، افزایش جلب حمایت فرزند 60/0، افزایش واکنش هیجانی 73/0، کاهش رابطه جنسی 50/0، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان 64/0، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان 64/0و جدا کردن امور مالی از یکدیگر 51/0گزارش شده است. برای تعیین روایی این آزمون از تعدادی متخصص خانواده درمانی نظر خواهی شد، بنابر اعتقاد آنها این آزمون دارای روایی محتوایی مناسبی است (ثنایی، ۱۳۷۹). پایایی این پرسشنامه در پژوهش حسینی حاج بکنده (۱۳۹4) با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 79/0گزارش شده است.

 پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی: منظور از کیفیت زندگی زناشویی در این پژوهش نمره ای است که فرد در فرم 14 سوالی تجدیدنظر شده پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی باسبی، کریستنسن، کران و لارسن (۱۹۹۵) به دست می آورد. این ابزار از سه خرده مقیاس (همفکری و توافق، رضایت و انسجام) تشکیل شده است که در مجموع نمره کیفیت زناشویی را نشان می دهند و نمرات بالا نشان دهنده کیفیت زناشویی بالاتر است (هالیست و میلر، ۲۰۰۵). در این پژوهش، پرسشنامه سازگاری زوجی اصلاح شده جهت ارزیابی و کیفیت زناشویی به کار گرفته شد. برادبوری، فینچام و بیچ (۲۰۰۰) نیز پس از مطرح کردن نظریه خود در مورد کیفیت زناشویی این پرسشنامه را به عنوان ابزاری مناسب برای ارزیابی کیفیت زناشویی معرفی می کنند. شیوه نمره گذاری این پرسشنامه به صورت طیف لیکرت 6 گزینه ای از صفر تا پنج نمره گذاری می شود، طوری که پاسخ کاملا موافق نمره پنج و پاسخ کاملا مخالف نمره صفر می گیرد. تحلیل عاملی تأییی ساختار سه عاملی پرسشنامه را در آمریکا تأیید کرده است و روایی آن را نشان داده است (باسبی، کریستنسن، کران و لارسن، ۱۹۹۵). پایایی پرسشنامه به شیوه آلفای کرونباخ در مطالعه هوليست و میلر (۲۰۰۵) از 80/0 تا 90/0گزارش شده است.

ویژگی های روان سنجی فرم فارسی این ابزار در ایران توسط یوسفی (۱۳۸۹) بررسی شده و ساختار سه عاملی روایی و پایایی آن تایید شده است. میزان آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 82/0و برای عامل های انسجام، توافق و رضایت به ترتیب 78/0، 77/0، 81/0 گزارش شده است.

روش اجرا

پس از اخذ مجوزهای لازم از طرف مراکز مشاوره مربوطه و انجام فرایند نمونه گیری (مطابق با آنچه ذکر گردید)، زنان انتخاب شده ( ۶۵ زن دارای تعارضات زناشویی) به شيوه تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند(۱۵ زن در گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ۱۵ زن در گروه آزمایش ایماگوتراپی و ۱۵ زن در گروه کنترل). گروه های آزمایش مداخلات درمانی مربوط به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی را در طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای را دریافت نمودند. این در حالی است که افراد حاضر در گروه کنترل مداخلات حاضر را در طول پژوهش دریافت نکردند.

جدول ۱: خلاصه جلسات آموزشی ایماگوتراپی (مورو، هالیمن و لوکات، ۲۰۱۹) شماره موضوع جلسه هدف و شرح جلسه

 

شماره جلسه

موضوع جلسه

هدف و شرح جلسه

اول

بررسی تصویر ذهنی رابطه

آشنایی و معرفی اعضای حاضر در پژوهش به همدیگر، دو برگ کاعالم برداشته و یک سری جملات کوتاه که بیان کننده رابطه تصویر شما از یک رابطه عشقی ارضا کننده است را بنویسید. همچنین از همسرتان نیز بخواهید اینکار را انجام دهند. جملات را با همسرتان در میان بگذارید. چنانچه همسرتان جملاتی نوشته و شما به فکرتان ترسیده بود آن جملات را به لیست خود اضافه کنید. دو جمله ای که بیش از بقیه برایتان اهمیت دارند را با کشیدن دایره ای به دور آنها مشخص کرده و هم چنین مواردی را که فکر می کنید برای هر دوی شما رسیدن به آن مشکل خواهد بود با ستاره مشخص کنید.

دوم

بررسی زخم ها و جراحات دوران کودکی

حال که تصویری از آینده در ذهن خود ساخته اید می توانید به کمک این تصویر به گذشته سفر کنید. این تمرین بدین منظور طراحی شده است که خاطرات شما از والدینتان و دیگر کسانی که در کودکی بر شخصیت شما تاثیر گذار بوده اند را زنده کند، به طوری که بتوانید ایماگوی خود را بازسازی کنید

سوم

آموزش تعكیس

این تمرین به شما آموزش خواهد داد پیام های واضح تر و ساده تری را به همسرتان مخابره کنید. شنونده بهتری برای او باشید و بتوانید که گفته های او را به طور دقیق و با بیان دیگری به او انتقال دهید.

چهارم

تصمیم بی بازگشت رومانتیک

این تمرین دو هدف مهم دارد: اول این که تضمین می کند تا قبل از آن که کار بر روی تمرینات را به اتمام رسانده اند از یکدیگر جدا نخواهید شد و دوم آن که صمیمیت شما با همسرتان را به تدریج افزایش خواهد داد.

پنجم

رومانتیک سازی مجدد

این تمرین به شما کمک خواهد کرد تا با صحبت با همسرتان در مورد چیزهایی که شما را خوشحال می کند و نیز تعهد به اینکه شما نیز همسرتان را به طور منظم خوشحال کنید، بتوانید رابطه تان را به محیطی امن بدل کنید

ششم

بررسی

لیست تعجب

هدف از اجرای این تمرین افزایش و بهبود رفتارهای محبت آمیز به عنوان لذت غیر منتظره می باشد تا حس امنیت و ارتباط در شما افزایش باید

هفتم

تمرین کشسانی

هدف از این تمرین این است که آگاهی شما را نسبت به عمیق ترین نیازهای روحی همسرتان افزایش دهد و به شما امکان دهد تا بتوانید به منظور بر آورده ساختن آن نیازها رفتار خود را تغییر دهید. این سبب می شود موجب التیام همسرتان شوید و در این میان خود نیز فردی کامل تر، مهربان تر و رشد یافته تر می شوید.

هشتم

مراوده (تبادل) کنترلی

این تمرین به شما امکان می دهد تا خشم و انزجار خود را نسبت به همسرتان در محیطی امن و به نحوی غیر مخرب ابراز کنید. هدف این است که این تمرین به صورت متد همیشگی شما در برخورد با خشم در آید.

نهم

یکپارچگی خویشتن

این تمرین به این منظور طراحی شده است تا به شما کمک کند خویشتن گمشده خویش را باز یابید و خویشتن دروغین و انکار شده خود را بعد از پذیرش و اعمال تغییرات مثبت و بالغانه دوباره در قالب نظمی یکپارچه و متعادل با یکدیگر تلفیق کنید و به کمال و یکپارچگی نخستین خویش که در بدو تولد داشتید وقوف بیشتری بیابید.

دهم

تجسم عشق

این تمرین تغییرات مثبتی را که در رابطه ثان اعمال کرده اید با بکار گیری نیروی تجسم شما تقویت و ثبیت می کند.

 

جدول ۲: خلاصه جلسات آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(هیز و استر وساهل ۱، ۲۰۱۰) اهداف شرح کوتاه

 

جلسه

اهداف

شرح کوتاه

تکالیف

اول

آشنایی، ارزیابی و جهت گیری درمان

آشنایی گروه با هم، گرفتن جزئیات از اعضا

معرفی تمرکز تمرینات معرفی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

معرفی تمرکز تمرینات

دوم

ارزیابی هایی فردی

مصاحبه فردی ارزیابی به منظور استخراج منابع تحديد کننده صمیمیت و ایجاد کننده مشکلات در چارچوب خانواده

جلسه طرح ریزی زوجی، یکپارچه سازی ارزیابی های فردی و گروهی

 

سوم

ارزیابی هزینه های تلاش های رابطه ای بی اثر

بررسی هزینه های تعارض و اجتناب زوجی توسعه ناامیدی خلاق

استفاده از استعاره چاله و بیلچه

چهارم

تمرکز حواس و پذیرش

معرفی پذیرش و تمرکز حواس

تمرین پذیرش افکار و احساسات

پنجم

آمیختگی شناختی

تشریح و توضیح رابعله ی منفی افکار برای اعضا

تمرین راننده اتوبوس

افکار روی برگه های تمرین

ششم

مشاهده افکار

توسعه دیدگاه ناظر و مقایسه واکنش های خود به تنهایی و خود در ارتباط با همسر

افكار روی برگه های تمرین تمرین پذیرش واکنش های رابطه

هفتم

انتخاب جهت ارزش ها پذیرش و اقدام متعهد

کمک به مراجع برای روشن کردن و شناسایی جهت ارزش های رابطه و زندگی از بازبینی تمایل عاطفی در یک زمینه عمل متعهد

تمرین چه چیزی در زندگی رابطه در حال حاضر می خواهم، تمرین تشييع جنازه، کاربرگ اقدام

 

هشتم

شناسایی موانع ارزش زندگی از طریق پذیرش و مشاهدهی خودکار در جهت پایان

بازبینی کار برگ ارزش ها و اقدام متعهد بحث در مورد موانع ارزش های زندگی و کمک به مراجع تا بجای غلبه بر آنها با آنها حرکت کنند. / بازبینی ارزش های رابطه و اقدام متعهد بازبینی ارزش های رابطه و اقدام آمادگی برای اقدام متعهد در آینده و پایان درمان

کار برگ عمل متعهد، بازبینی تمرین راننده اتوبوس گرفتن کار برگ اقدام متعهد در خانه متعهد، تمرینات تمرکز حواس برای تمرین در خانه

در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون کلموگروف اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن توزيع متغیرها، آزمون لوین برای بررسی برابری واریانس ها استفاده شد. در نهایت جهت بررسی مقایسه اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی استفاده گردید. نتایج آماری با استفاده از نرم افزار آماری23-SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها

یافته های حاصل از داده های جمعیت شناختی در جدول ۳ ارائه شده است.

جدول ۳: بافته های حاصل از داده های جمعیت شناختی در گروه های آزمایش و گروه کنترل

گروه ها

سن

تحصیلات

 

 

 

میانگین

انحراف معیار

PValue

دیپلم

لیسانس

 

فوق لیسانس

فراوانی

PValue

فراوانی

PValue

فراوانی

PValue

گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد

25/36

02/5

 

6

 

6

 

3

 

گروه آزمایش ایماگوتراپی

84/33

01/4

11/0

5

24/0

7

15/0

3

13/0

گروه کنترل

25/37

55/4

 

4

 

7

 

4

 

 

نتایج حاصل از جدول ۳ بیانگر آن است که بین گروههای آزمایش و گروه کنترل در مولفه سن و فراوانی سطوح تحصیلی تفاوت معناداری به چشم نمی خورد. همچنین باید اشاره کرد که میانگین سنی افراد حاضر در پژوهش 78/35 سال و بیشترین فراوانی سطح تحصیلی مربوط به سطح تحصیلی لیسانس ( 44/44 درصد) بود. حال به بررسی یافته های مراحل و گروهبندی تبیین می شود. حال در ادامه به مقایسه اثر گروههای آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی) با همدیگر پرداخته می شود.

جدول 6: بررسی تفاوت های دو به دو جهت مقایسه اثر گروه های آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی)

گروه ها

 

 

تفاوت میانگین ها

خطای انحراف معیار

مقدار معناداری

گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

گروه آزمایش ایماگوتراپی

17/3

46/1

10/0

گروه کنترل

31/13

46/1

0001/0

گروه آزمایش ایماگوتراپی

گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

17/3-

46/1

10/0

گروه کنترل

13/10

46/1

0001/0

همانگونه نتایج جدول 6 نشان می دهد، تفاوت بین میانگین نمرات متغیر کیفیت زندگی زناشویی گروههای آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی معنادار نبوده و این یافته بدین معناست که بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر متغیر کیفیت زندگی زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره تفاوت معنادار وجود ندارد. این در حالی است که تفاوت بین گروههای آزمایش و کنترل معنادار بوده است. در یک جمع بندی می توان این گونه بیان کرد: در عین حالی که دو روش آموزشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره تاثیر معنادار دارند، اما بین میزان اثربخشی این دو روش تفاوت معنادار وجود ندارد.

جدول ۷: میانگین های تعدیل شده متغیر کیفیت زندگی زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره

 

متغیرها

گروهها

میانگین

خطای استاندارد

کیفیت زندگی زناشویی

گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

26/53

03/1

گروه آزمایش ایماگوتراپی

09/50

03/1

گروه کنترل

95/39

03/1

چنانکه از نتایج جدول ۷ مشخص است نمرات میانگین تعدیل شده متغیر کیفیت زندگی زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره در گروه های آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی از میانگین نمرات گروه کنترل بیشتر است.

بحث و نتیجه گیری

پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره موثر بوده است(p<0/001) همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تفاوت معنادار مشاهده نشد (p>0.05).

در باب اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی، یافته های این پژوهش با نتایج پژوهش ورسب، ليب، مایر، هویر، ویچن و آندرو (۲۰۱۹)، الينبرگ، هافمن، جنسن و فروستولم (۲۰۱۷)؛ يو، نورتون مک کراکن (۲۰۱۷) و کروسبی و توهیگ (۲۰۱۶) همسو بود. چنانکه پژوهشگران حاضر در نتایج پژوهش خود گزارش کرده اند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و برجسته کردن ارزش های فرد و متعهد ساختن آنها به عمل متعهدانه سبب می شود که فرایندهای روان شناختی، زناشویی و ارتباطی آنها دچار بهبود گردد. در تبیین یافته حاضر باید اشاره کرد که یکی از مفاهیم اصلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، پذیرش است (بریچر و توليسون، ۲۰۱۱). پذیرش، فرایندهای اصلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای تعهد را تسهیل می کند. فرآیندهای تعهد شامل استفاده از تمرینات تجربه ای و استعاره هاست تا به مراجعان کمک کند اهدافی که به طور هدفمند و معنا در زندگی شان بر می گزینند را به طور کلامی بیان کنند(یعنی ارزش ها) و به تغییرات رفتاری پایدار که بر اساس این ارزش ها هدایت می شود، متعهد شوند(یعنی عمل متعهدانه). پذیرش افکار شخصی، هیجانات و احساسات به منظور تسهیل روند عمل متعهدانه هدایت شده بر اساس ارزش ها طراحی شده اند. بر این اساس اجرای مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ضمن فراهم نمودن بستری به منظور پذیرش هیجانات، با به کارگیری فنون ذهن آگاهی و سایر روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به آموزش زنان برای رهایی از بند مبارزه بی حاصل و تلاش برای کنترل و حذف عواطف و تجارب منفی می پردازد (فیش و همکاران، ۲۰۱۶) و زنان را به پیگیری ارزش ها و به دنبال آن تعهد نسبت به عمل بر مبنای ارزش ها ترغیب می کند، در نتیجه می توان گفت که پیگیری ارزشها و معنابخشی به زندگی منجر به بهبود کیفیت زندگی زناشویی زنان می گردد. چرا که یکی از ارزش های تصریح شده افراد متاهل، بهبود کیفیت ارتباط زناشویی و غنابخشی به زندگی زناشویی است. بر این اساس مشخص کردن این ارزش در جلسات درمانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، سبب می شود تا زنان رفتار و افکار خود را بر اساس این ارزش سازمان داده و از این طریق کیفیت زندگی زناشویی خود را بهبود بخشند. علاوه بر این نتایج پژوهش بیانگیر تاثیر معنادار ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. یافته حاضر با نتایج پژوهش این یافته با نتایج پژوهش های اصلانی، جامعی و رجبی (۱۳۹۶)، زینهاری (۱۳۹۳)؛ جانفسون (۲۰۱۵)؛ مورو و همکاران (۲۰۱٦)، گلهرت، اسمیدت، گیگریچ و لوكات (۲۰۱۷) همخوانی دارد. چنانکه زينهاری (۱۳۹۳) نشان داده است که ایماگوتراپی بر کاهش تعارضات زناشویی زنان موثر است. علاوه بر این اصلانی، جامعی و رجبی (۱۳۹۶) نشان دادند که آموزش گروهی ایماگوتراپی بر کیفیت روابط زناشویی و همدلی در بین زوج های دارای مشکلات خانوادگی تاثیر دارد. همچنین مورو، هالیمن و لوكات (۲۰۱۱) اثربخشی آموزش ایماگوتراپی را بر میزان همدلی زوجین را مورد بررسی و تایید قرار دادند. از طرفی گهلرت، اسمچدت، گیگلیچ و لوکارت (۲۰۱۷) نیز در پژوهشی نشان دادند بین جنسیت و تصویر ایماگویی از عشق و خانواده رابطه معناداری وجود دارد. در تبیین یافته حاضر می توان گفت ایماگوتراپی باعث افزایش احساسات مثبت نسبت به همسر می شود. این روش تلاش می کند تا با آموزش تمرین مکالمه آگاهانه، تعاملات درست و سازنده، مهارت گوش دادن فعال و احساس همدلی در میان زوجین را بهبود بخشد (فاطمی و همکاران، ۱۳۹۹). تمرین های ارائه شده در ایماگوتراپی مانند بیان احساسات مثبت و منفی فرد در حضور دیگران، به زنان کمک می کند تا راحت تر بتوانند احساسات مثبت و منفی خود را با همسر خود در میان بگذارند. بر این اساس ایماگوتراپی سبب می شود که هیجانات مثبت آنها افزایش یافته و در نتیجه بتوانند تعاملات اثربخش بیشتری را با همسر خود برقرار نموده و از این رهگذر کیفیت زندگی زناشویی بالاتری را تجربه نمایند. همچنین در ایماگوتراپی افراد می آموزند که خاطرات دوران کودکی به چه میزان بر روابط آنها تاثیر دارد. تصویر ذهنی دوران کودکی آمیزه ای است از بازنمایی ذهنی والدین یا سرپرستان، به ویژه خصلت های منفی که بیشترین صدمات روحی را به افراد وارد کرده اند و جنبه های اصلی و اولیه وجود خودشان که در فرآیند تطابق و سازگاری با انتظارات اجتماعی گم شده است و حلقه ای مفقود در این ارتباط به شمار می رود. لذا زوجین دارای تعارضات زناشویی این تصاویر ذهنی را در افرادی همچون شریک زندگی جستجو می کنند که با آنها تعامل و ارتباط نزدیک دارند تا به این طریق دوباره شرایطی را ایجاد کنند که در آن شرایطی که به آنها صدمه روحی وارد شده را تجربه نکنند و بتوانند برای همیشه به مشکل باقی مانده در ذهنشان از دوران کودکی پایان دهند (بیتون1 ، ۲۰۰۵). لذا وقتی زنان با استفاده از ایماگوتراپی به این فرایند آگاه شده و می توانند از نقش مخرب این موارد در روابط زناشویی خود جلوگیری نمایند، روابط بهتری را نیز با همسر خود برقرار می نمایند. بهبود ارتباط با همسر سبب می شود تا آنان بهزیستی روان شناختی و حمایت زوجی بالاتری را تجربه کنند که این فرایند نیز منجر به بهبود کیفیت زندگی زناشویی آنان می شود.

در تبيين عدم معناداری میزان تاثیر دو روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر میزان کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی، می توان این گونه بیان نمود که این دو درمان دارای مبانی نظری و تکنیک های درمانی مجزا و متفاوت از هم هستند، اما نکته ای که باید بدان اشاره نمود آن است که هر یک از این دو درمان سعی می کنند با روش خاص خود کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی را بهبود بخشند. چنانکه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاکید بر ارزش ها و عمل متعهدانه سعی در نیل به این هدف دارد و ایماگوتراپی با تاکید بر بهبود تصاویر ذهنی زوجین در نزد یکدیگر با آشنا شدن با خاطرات مخرب دوران کودکی. بر همین اساس به نظر می۔ رسد که این دو درمان با وجود داشتن مبانی نظری و تکنیک های درمانی مختلف، به میزان مشابهی می توانند منجر به بهبود کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی گردند.

 پژوهش حاضر، مانند هر پژوهش دیگر با محدودیت هایی نظیر محدود بودن نتایج پژوهش به گروه و منطقه جغرافیایی خاص (زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران)، عدم بهره گیری از ابزارهای پژوهشی دیگر به جز پرسشنامه، عدم برگزاری مرحله پیگیری و تعداد کم نمونه پژوهش مواجه بود. علاوه بر این عدم همکاری مسئولان مراکز مشاوره و عدم داوطلب شدن زنان جامعه آماری جهت شرکت در پژوهش از دیگر محدودیت های پژوهش حاضر بود. بنابراین پیشنهاد می شود که نظیر این پژوهش در جامعه آماری دیگر، سایر مناطق جغرافیایی، با حجم نمونه بیشتر و با برگزاری مرحله پیگیری انجام گردد تا سبب افزایش تعمیم یافته ها شود. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر که نشان از تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره داشت، می توان پیشنهاد کرد که از این دو روش در جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره استفاده شود. علاوه بر این می توان این دو درمان را با بهره گیری از متخصصان، در صدا و سیما به زبان ساده زوجين معرفی نمود تا آنها با بکارگیری مبنی آن، گامی در جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی خود بردارند.

تقدیر وتشکر

این مقاله برگرفته از رساله دکترای تخصصی رشته مشاوره به شماره ۱۱۳۲۰۷۰۲۹۶۲۰۹۰ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن بود. بدین وسیله از تمام زنان شرکت کننده در پژوهش و مسئولین مراکز مشاوره مهستا، اوستا، ایرانیان و ارمغان، تشکر و قدردانی می گردد.

منابع

 

احمدی، خ. ب زارعی محمودآبادی، ع؛ عرب نیا، ع. (۱۳۸۵). بررسی عوامل نامرتبط با ناسازگاری زناشویی در جانبازان مبتلا به PTSD مجله طب نظامی،8(3)، 165-174.

 اصلانی، خ؛ جامعی، م؛ رجبی، غ. (۱۳۹۶). اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی بر کیفیت روابط زناشویی زوج ها، فصلنامه روان شناسی کاربردی، ۹(4) 37-53.

اصلی آزاد، م؛ منشئی، غد قمرانی، امیر. (۱۳۸۸). اثربخشی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان وسواس – ناخودداری و در آمیختگی فکر و عمل در دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس – ناخودداری، فصلنامه علمی پژوهشی علوم روانشناختی، ۱۸(۷۳)، 76-67.

امینی، ن؛ ابراهیمی، ا. (۱۳96). اثربخشی رویکرد ایماگوتراپیی زوجین بر افزایش سازگاری، صمیمیت و تاب آوری زوجین شهر بوشهر، مجله پیشرفت های نوین در علوم رفتاری، ۲(۹)، 75-91.

 ثنایی، ب، (۱۳۷۹). مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج، تهران: انتشارات بعثت.

 حسین پور، م. رضاخانی، س. (۱۳۹۷). اثربخشی آموزش به شیوه تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر سبک دلبستگی و عملکرد خانواده در زنان، فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده، ۱۳(45): 153-169.

 حسینی حاجی بکنده، ن. (۱۳۹۶). مقایسه اثربخشی دو رویکرد السون و والش بر تاب آوری و تعارضات زناشویی زوجین، رساله دوره دکتری تخصصی رشته مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.

 دلاور، ع. (۱۳۹۱). روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی، تهران: نشر ویرایش .

زينهاری، م. (۱۳۹۳). اثربخشی ایماگوتراپی بر کاهش تعارضات زناشویی زنان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه رازی، کرمانشاه.

 سرابی، پ؛ پرویزی، ف؛ کاکابرایی، ک. (۱۳۹۷). مقایسه اثربخشی روان درمانگری شناختی رفتاری جنسی با روان درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی زنان مبتلا به اختلالات جنسی، فصلنامه روانشناسی تحلیلی شناختی، ۹( 34)، 26-9.

سلیمی، س. ح؛ آزاد مرزآبادی، ا؛ امیری، م؛ تقوی، سی، م. ر. (۱۳۸۷). ابعاد رضایت زناشویی در همسران جانباز، اندیشه های نوین تربیتی73،4-۵۵.

طحان، م؛ عسکری، ز؛ آهنگری، ا. (۱۳۹۱). اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر رضایت جنسی افراد مبتلا به سندرم آشیانه خالی، فصلنامه روانشناسی تحلیلی شناختی8،(29) ، 74-65.

فاطمی، م. س؛ کربلایی محمد میگونی، او کاکاوند، ع. (۱۳۹۰). بررسی تاثیر آموزش تصویر سازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر صمیمیت زناشویی زوج ها دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی، ۱۷(۱)، ۵۹-5۱

 محنایی، س؛ پولادی ریشهری، ع؛ گلستانه، م. م. کیخسروانی، م. (۱۳۹۸). اثربخشی زوج درمانی به روش ایماگو تراپی هندریکس بر بهبود الگوهای ارتباطی و کاهش طلاق عاطفی، روان پرستاری، ۷(۱):65-58.

نوابی نژاد، ش. (۱۳۸۰). مشاوره ازدواج و خانواده درمانی. تهران انجمن اولیا و مربیان .

نورانی پور، ر؛ بشارت، م. ع؛ یوسفی، ا. (۱۳۸۹). بررسی رابطه دانش و نگرش جنسی با رضایت زناشویی، تازه ها و پژوهش های مشاوه، ۶ (۲4)، 27-39.

نیکو گفتار، م؛ سنگانی، ع. (۱۳۹۸). مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تصویر سازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر انعطاف پذیری کنشی زنان با مشکلات زناشویی، فصلنامه مطالعات روانشناسی بالینی، ۹( ۳4): ۲4۹-۲۲۷

یوسفی، ن. (۱۳۸۹). مقایسه اثربخشی دو رویکرد خانواده درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی و نظام عاطفی بوئن بر طرحواره های ناسازگاری اولیه، تفکیک خویشتن، سبک های دلبستگی و میل به طلاق در مراجعات متقاضی طلاق شهر سقز. پایان نامه دکتری مشاوره دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان

 

Bayerman, S., Kleverson, E. (2014). Family therapy and Self Differentation in women with and without mental disorders, social and Behavioral Sciences, 2 (11), 223-232.

Beeton, T. (2005). Dyadic Adjustment and Use of Imago Skills Past Participants of the “Getting the Love You Want” Workshop for Couples. Unpublished Doctoral Dissertation, Walden University.

 Bradbury, T., Fincham, F., Beach, S. (2000). Research on the nature and determinants of marital satisfaction: A decade in review. Journal of marriage and family, 62, 964-980.

 Bricker, J., Tollison, S. (2011). Comparison of motivational interviewing with acceptance and commitment therapy: a conceptual and clinical review. Behavioral and cognitive psychotherapy, 39(5), 541-559.

 Bulanda, J. R., Brown, J. S., Yamashita, T. (2016). Marital quality, marital dissolution, and mortality risk during the later life course. Social Science and medicine, 166, 119-127.

 Busby, D. M., Christensen, C., Crane, R. D., Larson, J. H. (1995). A revision of the Dyadic Adjustment scale for use with distressed and non- distressed couples: construct hierarchy and multidimensional scales. Journal of marital and family Therapy, 21, 289-308.

 Crosby, J. M., Twohig, M. P. (2016). Acceptance and Commitment Therapy for Problematic Internet Pornography Use: A Randomized Trial, Behavior Therapy, 47(3), 355-66.

 Eilenberg 1. Hoffmann, D., Jensen, J. S., Frostholm, L. (2017). Intervening variables in group-based acceptance & commitment therapy for severe health anxiety, Behaviour Research and Therapy, 92, 24–31.

 Fish, J. A., Ettridge, K., Sharplin, G. R., Hancock, B., Knott, V. E. (2014). Mindfulness based Cancer Stress Management: impact of a mindfulness based program on psychological distress and quality of life. European Journal of Cancer Care, 23 (3), 413-421.

 Frisch, M. B. (2006). Quality of life Therapy: Applying a life satisfaction Approach to Positive Psychology and Cognitive Therapy. New Jersey: Jon.

 Gehlert, N. C., Schmidt, C. D., Giegerich, V., Luqet, W. (2017). Randomized Controlled Trial of Imago Relationship Therapy: Exploring Statistical and Clinical Significance. Journal of Couple & Relationship Therapy, 16(3), 188-209.

Halford, W. K. (2001). Brief Therapy for Couples: Helping partners help themselves. New York: Guilford Press.

Hawkins. D. N. Booth, A. (2005). Unhappily Ever After: Effects of long-term, low-quality marriages on well being. Social Forces, 84(1), 451-471.

Hayes, S. C., strosahl, K. D. (2010). A practical guide to acceptance and commitment therapy. New York: springer sci business media inc. Hendrix, P. (2006). How to keep your relationship in shape, an introduction to imago. www. getting the love you want. Com. 2006.

 Hollist, C. S., Miller R. B. (2005). Perceptions of attachment style and marital quality in midlife marriage. Fam Relat, 54, 46-58.

 Josephson, A. M. (2015). From Family Therapy to Family Intervention. Child and Adolescent Psychiatric Clinics of North America, 24(3), 457-470.

Kaleta, K. (2014). Marital satisfaction, differentiation of self and stress perceived by women, Polskie Psychologiczne, 19(3), 305-319.

 Kleven, D. R. (2013). Relationship alchemy: Marriage as a container for individuation. Pacifica Graduate Institute.

Lance, M., McCracken, L., Sato, A., Taylor, G. (2013). A Trial of a Brief Group-Based Form of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) for Chronic Pain in General Practice: Pilot Outcome and Process Results, The Journal of Pain, 14(11), 1398-406.

 Muro, L., Holliman, R., Luquet, W. (2016). Imago Relationship Therapy and Accurate Empathy Development. Journal of Couple & Relationship Therapy, 15(3), 232-246.

 Olson, D. (2009). Face IV and the Circomplex model: Validation study. Journal of marital and family therapy, 37(1), 64-80.

Ong, C. W., Lee, E. B., Krafft, J., Terry, C. L., Barrett, T. S., Levin, M. E, Twohig, M. P. (2019). A randomized controlled trial of acceptance and commitment therapy for clinical perfectionism. Journal of Obsessive Compulsive and Related Disorders, 22: 1004-1009.

 Onsy, E., Amer, M. M. (2014). Attitudes Toward Seeking Couples Counseling among Egyptian Couples: Towards a Deeper Understanding of Common Marital Conflicts and Marital Satisfaction. Social and Behavioral Sciences, 140: 470-475.

Sayers SL, Kohn CS, Fresco DM. Marital conflict and depression in the context of marital discord. Cognitive Therapy and Research. 2001;25(6), 713-732.

Sharff, J. S., Sharff, D. (2003). Object relations and psychodynamic approaches to couple and family therapy. Newyork: Brunner.

Twohig, M. P., Abramowitz, J. S., Bluett, E. J., Fabricant, L. E., Jacoby, R. J., Morrison, K. L., Reuman, L., Smith, B. M. (2019). Exposure therapy for OCD from an acceptance and commitment therapy (ACT) framework. Journal of Obsessive-Compulsive and Related Disorders, 6: 167-173.

Verhoeven, J., Malinowski, O. (2011). Ttrichotillomania: A comparison of CBT and ACT in causal reasoning and treatment outcome stability. Behavioral Science Institute. Washington, DC: American psychiatric press.

Wersebe, H., Lieb, R., Meyer, A. H, Hoyer, J., Wittchen, H., Andrew, T. (2016). Changes of valued behaviors and functioning during an Acceptance and Commitment Therapy Intervention, Journal of Contextual Behavioral Science, 6(1), 61-70.

 Wilson, S. J., Andridge, R., Peng, J., Bailey, B. E., Malarkey, W. B., Kiecolt-Glaser, J. K. (2017). Thoughts after marital conflict and punch biopsy wounds: Age-graded pathways to healing. Psychoneuroendocrinology, 85: 6 13.

 Woidneck, M. R. (2012). Acceptance and Commitment Therapy for the Treatment of Posttraumatic Stress Among Adolescents. A dissertation submitted in partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor Of Philosophy in Psychology, Utah state university. Logan, Utah.

 Wynne B, McHugh L, Gao W, Keegan D, Byrne K, Rowan C, Hartery K, Kirschbaum C, Doherty G, Cullen G, Dooley B, Mulcahy HE. (2018). Acceptance and Commitment Therapy Reduces Psychological Stress in Patients with Inflammatory Bowel Diseases. Gastroenterology, In Press, Accepted Manuscript.

 Young, M., Wilmott, P. (2013). Family and kinship in East London. Routledge publication.

 Yu, L., Norton, S., McCracken, L. M. (2017). Change in “Self-as-Context” (“Perspective-taking”) Occurs in Acceptance and Commitment Therapy for People with Chronic Pain and is Associated with Improved Functioning, The Journal of Pain, 18(6), 664- 72.

مقالات پیشین

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب را به دوستان خود به اشتراک بگذارید

خواننده گرامی

آیا می دانستید بسیاری از مشکلات شخصی و گروهی با کمک گرفتن از مشاوران منخصص به راحتی قابل حل می باشد.

دیر اقدام نکنید

به راحتی با کارشناسان ما در تماس باشید تا شما را برای انتخاب مشاور راهنمایی نمایند.
اینجا کلیک نمایید
لیست محتوا