باورهای غلط در انتخاب همسر
باورهای غلط 1)
یکی از شناخت باورهای اشتباه در انتخاب همسر : در ازدواج فقط دو طرف دختر و پسر مهم است و خانواده اهمیت چندانی ندارد. این باور غلط یکی از خطاهای رایج در ازدواجهای به اصطلاح مدرن است که دختر و پسرهای جوان و کمتجربه تصور میکنند که خانواده نقش اساسی ندارد. در حالی که ازدواج، تنها ازدواج دو نفر نیست بلکه ازدواج دو خانواده و دو طبفه و فرهنگ است. باورهای بنیادی، رفتار و شخصیت انسانها در خانواده شکل میگیرد. به همین دلیل ضربالمثلی است که میگوید “مادر را ببین، دختر را بگیر” یعنی فرزندان آینهی تمام نمای خانواده هستند و اثرگذاری زیادی از آنها دارند. در ابتدا که دختر و پسر دچار حالات شیفتگی و شیدایی میشوند، تصور میکنند که نظرهای خانواده اهمیت چندانی ندارد یا آنها قدیمی و سنتی فکر میکنند و فرزندانشان را درک نمیکنند، از این رو به نظرات و خواستههای کم توجهی و یا بیتوجهی میکنند. ولی پس از مدتی بعد از ازدواج که یکدیگر را بهدست آوردند یا تصاحب کردند و جذابیتهای اولیه سپری شد و از خواب عمیق شیدایی بیدار شدند، حرفها و احتمالاً شکوه و گلایهی خانواده خود را میشنوند و در مقابل همسر جبهه گیری میکنند و آرام آرام اختلافهای اساسی سر، باز میکند.
مقاله مرتبط:مشاوره پیش از ازدواج ،12 نکته بسیار مهم و کلیدی در انتخاب همسر آینده
جهت مشاوره روانشناسی در کلیه زمینه ها کافیست با ما تماس حاصل فرمایید.
02122308339 —-02122305827
درخواست مشاوره روانشناسی حضوری
درخواست مشاوره روانشناسی تلفنی
پس بهتز است قبل از شروع این اختلافها، آنها را پیشبینی کنید و بدانید که هیچ کسی از خانواده خود نمیگذرد و دیر یا زود به اصل خود باز میگردد. از این رو به خواستهها و نظرات خانواده خود و دیگری بیتوجه نباشید و همچنین به رضایت آنها در انتخاب و تصمیم گیری خود اهمیت دهید.
باورهای غلط 2)
من او را تبدیل به فردی میکنم که خودم دوست دارم به عبارت دیگر تغییرش میدهم. این باور در واقع یک کنترل بیرونی است و ما تصور میکنیم که با یک برخورد خیلی ایدهآل و رومانتیک و یا حتی با زور و فشار و چک کردن میتوانیم آن را تبدیل به فردی کنیم که خودمان میخواهیم.
فراموش نکنیم که در این دنیا مالک هیچ چیزی به طور قطعی نیستیم، جز رفتار خودمان. به عبارت دیگر هیچ کس را نمیتوانیم کنترل کنیم جز رفتار خودمان. بهتر این که تغییر رفتار خودمان نیز نیاز به خودکاوی، سخت کوشی و پشتکار، استقامت و صبوری زیادی دارد و بدون تلاش و رنج این تغییر اساسی رخ نخواهد داد، چه برسد به تغییر دیگران.
با توجه به مطالب فوق از شما تقاضا میکنم که در انتخاب همسر، وی را همانطور که هست بپذیرید. اگر آن چیزی است که برای شما مطلوب است و در کنار این رفتارها، احساس آرامش و امنیت روانی دارید که خیلی عالی است ولی اگر بعضی از ویژگیهای طرف مقابل را نمیتوانید تحمل کنید و از آن رنج میبرید و در فکر تغییرش هستید، بهتر است که از این انتخاب چشم پوشی کنید و عطایش را به لقایش ببخشید. زیرا با این فکر، یک عمر آب در هاون میکوبید و در نهایت سرخورده و پشیمان میشوید و نارضایتی، ناکامی، غم و حسرت نصیب شما میشود.
شناخت باورهای اشتباه در انتخاب همسر
باورغلط 3)
مهم این است که دو طرف یکدیگر را دوست داشته باشند و اختلاف فرهنگی مهم نیست. در انتخاب همسر یکی از اصول اساسی که لازم است به آن توجه شود تفاوت فرهنگی است. بیتوجهی به اختلاف فرهنگی موجب شکل گیری سوء تفاهمهای جدی میشود و بنیاد خانواده را سست و شکننده میکند.
خوب است که بدانیم مادر هر انسانی فرهنگ اوست. باورهای بنیادی هر فردی ریشه در فرهنگهای سنتی آن دارد. بعضی از افراد میگویند این چه رفتار و باورهایی است که ما داریم یا عباراتی این چنین بیان میکنند “در خارج یا آن طرف دنیا این حرفها و سنتها معنایی ندارد و….” باید بگوییم که ما نیز آن طرف دنیا زندگی نمیکنیم، بلکه در سرزمین خودمان هستیم. شاید بعضی مواقع که برخی از سنتها در شرایط مقطعی همسو با انتخابها و لذتهای آنی ما نباشد و آن را تأیید نکنیم؛ پی کل فرهنگمان را زیر سؤال میبریم. یا اگر آداب و رسوم و سنتها و فرهنگ خانوادگی ما با فرهنگ و آذاب و رسوم طرف مقابل متفاوت باشد آن را نادیده میگیریم و پس از ازدواج از برخی رفتارهای همسر و خانواده وی بسیار متعجب و ملول و دلخور میشویم. رفتارهای آنها را دال بر بیاحترامی میگذاریم. در صورتی که ممکن است، هیچ یک مقصر نباشیم. بلکه اشتباه اساسی، بیتوجهی در تفاوت فرهنگی است که نباید آن را نادیده گرفت وگرنه مجبوریم در طی دوران زندگی، اختلافهای فراوان حاصل از این تفاوتها را تحمل کنیم و همیشه نالان باشیم و یا به زندگی پایان دهیم.
بیشتر بدانید: تشخیص مناسبترین زمان برای مشاوره ازدواج، آمادگی برای ازدواج با مشاوره و تست های تخصصی روانشناسی و شخصیت شناسی
باور غلط 4)
تو باید پدر و مادر مرا به اندازه پدر و مادر خودت دوست داشته باشی. اگر کمی منطقی باشیم میتوانیم درک کنیم که یک ارتباط خونی و ریشهای در رابطه والد و فرزندی را با یک ارتباط سببی یکی بدانیم و چنین انتظاری داشته باشیم. در مقابل منطقی و معقول است که به والدین یکدیگر احترام بگذاریم و ارتباط خوب، سازنده، مثبت و منصفانهای داشته باشیم و آنچه را که برای خود و خانواده خویش نمیپسندیم، برای خانواده او نیز نپسندیم و همسرمان را از ابراز محبت، توجه و انجام برخی وظایف فرزندی، فرهنگی و سنتی برای والدینش محروم نکنیم.
در مطالب پیشین به برخی از خطاهای شناختی و باورهای غلط در ازدواج اشاره کردیم. حال به بررسی تعدادی دیگر از این باورها در انتخاب همسر میپردازیم تا با شناخت این عوامل از خطا و پشیمانی و پریشانی در آینده پیشگیری و زندگی رضایت بخش و شادی بیشتر حاصل از انتخاب مناسب فراهم شود.
باور غلط 5)
اگر فردی را انتخاب کنم پدرش ثروتمند باشد و پسرش را حمایت کند مشکل ما حل میشود. حتی اگر شوهرم هم بیکار باشد مهم نیست. ما میتوانیم در ابتدای زندگی زمان بیشتری را با هم سپری کنیم، تفریح کنیم. حال که پدرش امکانات مالی خوبی دارد، باید هزینه کند، حق ماست که از این امکانات بهرهمند شویم. حتی اگر سربازی هم نرفته باشد باز هم مهم نیست. بالاخره یک روزی سربازیاش را میخرد یا بخشوده میشود.
باید بگویم اگر فردی را انتخاب کردهاید که این شرایط را دارد و کاملاً تحت حمایت خانواده است؛ لازم است که بدانید با سپردن مسئولیتهای مالی زندگی به خانواده شوهر اتخاذ تصمیمهای مهم را نیز به آنها واگذار کردهاید و برایشان رسماً مجوز دخالت در حریم زندگی خصوصی خود را دادهاید. در این وضعیت آنها به خود اجازه میدهند که در مورد شیوه خرج کردن، خریدهای شما، پساندازتان، مسافرتهایتان و حتی انتخاب نوع و قیمت لباسهایتان و یا دکوراسیون منزلتان تصمیم بگیرند. از این گذشته همسر شما یاد نگرفته که هیچ مسئولیتی را در زندگی بپذیرد و اگر دوست نداشته بی دلیل سربازی هم نرود؛ معلوم میشود که حتی مسئولیت بزرگ شدنش را هم نپذیرفتهاست. شما چگونه و با چه جرأتی میتوانید به این مرد اعتماد کنید که میتواند مسئولیت همسر و در آینده فرزند یا فرزندانش را بپذیرد و به دیگران واگذار نکند.
باور غلط 6)
من با او ازدواج میکنم چون او خیلی مرا دوست دارد و حاضر است برای رضایت من هر کاری بکند. من هم از این موقعیت استفاده میکنم و به تمام خواستههایم میرسم و او نیز مجبور است به تمام خواستههایم پاسخ مثبت دهد تا او را بپذیرم. با این انتخاب شما ازدواج نکردهاید، بلکه بردهای اجیر کردهاید که عبد و عبید شما باشد و به مرور شما تبدیل به فردی سلطه طلب و خود محور میشوید که ادعای زیادی از او دارید و همیشه رفتار طلبکارانه دارید و اگر اعتراض کند خواهید گفت: من که نمیخواستم تو عاشق من شدی؛ پس خودت هم باید این شرایط را بپذیری، همینی که هست، نمیخواهی برو.
اگرچنین انتخابی کردهاید و این روش را پیش گرفتهاید بد نیست این را بدانید که عشق یک احساس است و در شرایط ناگوار و ناعادلانه پایدار نمیماند و شما نمیتوانید با این پشتوانه همیشه پیشتاز باشید. همه چیز در طبیعت گرایش به تعادل دارد و حرارت عشق و حالت شیدایی در طرف مقابل شما هم فروکش میکند و در مقابل رفتارهای حق بهجانبی شما ایستادگی میکند و حتی ممکن است وارد روابط خارج زناشویی شود تا احساست سرخورده خود را جبران کند و با این انتخاب فرجامی جز نارضایتی نخواهید داشت.
باور غلط 7)
حالا که او را دوست دارم هر کاری را به هر قیمتی برایش انجام میدهم. میتوانم اعتقاداتم را به خاطرش تغییر دهم. طبق خواستههای او حرف بزنم، رفتار کنم، هر چه او بپسندد بپوشم. اگر او بخواهد ارتباطم را با خانوادهام هم قطع میکنم.؛ چون عاشقاش هستم. هدف من این است که تنها به او برسم. دیگر هیچ چیزی مهم نیست. حتی میتوانم تحصیلاتم را رها کنم، اهدافم را تغییر دهم، مطابق میل او عمل کنم. به خاطر او حاضرم در هر شهری که بخواهد زندگی کنم. اگر در حال حاضر بیکار است، من میتوانم کار کنم و فقط با درآمد من زندگی کنیم و . . .
همانطور که در قابلاً نیز ذکر شد، ما نباید انتظار تغییر زیادی در خود داشته باشیم یا بخواهیم دیگری را تغییر دهیم. انتظار این همه تغییر در خود غیر ممکن است و با این همه تغییر چنان شکننده میشوید که لحظهای شادی و خوشی واقعی را تجربه نخواهید کرد و با گذشت مدتی از زندگی مشترک چه تعهدات نامعقولی دادهاید و با این همه تغییر شما تبدیل به فردی میشوید که هیچ آشنایی و نزدیکی با خود احساس نمیکند و به عبارت دیگر کاملاً با خود بیگانه میشوید و باز هم رضایت از زندگیتان به صفر نزدیک میشود و در این وضعیت دلیل موجهی برای ادامه زندگی پیدا نمیکنید و در پی راه گریزی میگردید تا از شرایط این دامی که خودتان برای خویش پهن کردهاید فرار کنید.
باور غلط 8)
تهیه یک فهرست بلندبالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاریها و تلاش. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او با نظرات شما نزدیک باشد، اما اگر محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید. بالاخره مواردی پیش میآید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث میشود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظرتان را پیدا نکنید و پس از سپری شدن سن مطلوب ازدواج متوجه میشوید که خیلی دیر شده و ممکن است دو تصمیم متفاوت بگیرید. یا فکر میکنید که تا حالا اشتباه کردهاید و تحت فشار زیاد اطرافیان، برای ازدواج و احساس تنهایی خود مجبور میشوید فردی را انتخاب کنید که دنیایی و نه ذرهای با معیارهای شما متفاوت است و یا هرگز ازدواج نمیکنید و خود را محکوم به تنهایی میکنید که در هر دو صورت احساس شکست و سرخوردگی خواهید کرد.
موفق باشید- دکتر معصومه بهبودی مشاور خانواده