ویژگی های شناختی جنسی کودکان ۷ تا ۹ سال
۱) درک و اصرار بر نقش های جنسیتی آموخته شده
۲)آغاز سوالات مربوط به بلوغ
۳) آگاهی نسبت به رابطه بین اندام های تناسلی و بارداری
۴) بازی های جنسی
۵) یادگیری برخی از فحش ها و جوک ها در مورد مسائل جنسی
۶) کنجکاوی درباره رابطه جنسی بزرگسالان
پرسش های جنسی کودکان ۷ تا ۹ سال
این گروه سنی به علت مواجهه با موضوعات بسیار متنوع که ناشی از محیط بزرگتر و همسالان بیشتر است، کمتر کنجکاوی و سوالات مربوط به مسائل جنسی دارند و بیشتر درگیر مسائل رقابت تحصیل یا موضوعات بزرگسالان هم جنس خود مثل شخصیت های سینمایی، بازی های کامپیوتری، ماشین، قهرمانان ورزشی مورد علاقه خود و… هستند. در زمینه مسائل جنسی هم یا در سالهای قبل پاسخ پرسش های مناسب سن خود را دریافت کردند و فعلاً کنجکاو اطلاعات بیشتری نیستند یا اگر سوالی از قبل باقی مانده باشد خوشبختانه یا متاسفانه از همسالان خود سوال میکنند و کمتر به والدین مراجعه میکنند. با وجود این خوشبختانه هنوز ارجاع به والدین به صفر نرسیده است و کودکان علاوه بر پرسش هایی که در مقطع ۴ تا ۶ سال مطرح شده اند، ممکن است سوالات دقیقتری بپرسند که نشان از توجه و آگاهی نسبت به مسائل جنسی و روابط بزرگسالان دارد سوالاتی مثل:
- اگر تو من را به دنیا آورده ای چرا همه میگویند من شبیه بابا هستم؟
- معنی این ….. (فحش هایی که به صراحت به رابطه جنسی اشاره میکند) چیست؟
- چرا می گویند خانم و آقای… بچه دار نمی شوند؟
- خدا چطور بچه برای پدر و مادرها میفرستد؟
- چرا خدا برای من یک خواهر یا برادر نمی فرستد؟
- آیا خدا انتخاب میکند که بچه دختر باشد یا پسر؟
پاسخ به این پرسش ها به نحوی مستلزم توضیح فرآیند تولید مثل است. از آنجایی که ممکن است کودک اطلاعاتی را قبلاً کسب کرده باشد، در ابتدا از او بپرسید تو چه فکر می کنی؟ با این پرسش شما سطح اطلاعات کودک خود را می سنجید.
اولین و شاید مهمترین پرسشی که باید به آن پرداخته شود نقش خدا در بچه دار شدن است. کودکان در سالهای اولیه زندگی با مفهوم خدا به عنوان آفریننده همه چیز آشنا میشوند، هنگامی که کودک شروع به پرسش چگونگی تولد خود میکند برای آن دسته از والدینی که مطمئن نیستند چه پاسخی کودک را کنجکاوتر و حریص تر نمیکند، راحت ترین راه این است که کل ماجرای بچهدار شدن را به خدا حواله بدهند و در سنین پایینتر که کودک هنوز متوجه فرایند بارداری نشده کوتاه و خلاصه بیان میکنند که خدا بچه ها را می فرستد و در سنین بالاتر این طور توضیح میدهند که هر وقت پدر و مادری بچه بخواهند، دعا می کنند و از خدا میخواهند و خدا بچه را در دل مادر قرار میدهد.
چنین پاسخی ممکن است به ظاهر ساده و بی ضرر به نظر برسد، ولی در واقع پاسخ درست و مناسبی نیست. چرا که اولاً در اولین فرصتی که کودک متوجه فرایند تولید مثل شود، نسبت به والدین خود بی اعتماد خواهد شد که حقیقت را از او پنهان کرده و پاسخ غیر واقع داده اند. ثانیا هنگامی که کودک خدا را تنها مسئول بچه دار شدن بزرگسالان می شناسد، در مواردی که مثلاً تمایل دارد به پدر و مادرش فرزند دیگری هم داشته باشند و یا حتی سفارش میدهد که خواهر یا برادر داشته باشد و در جواب می شوند که خدا نمی خواهد، یا خدا جنسیت کودک را انتخاب می کند، قطعاً احساس ناخوشایندی نسبت به خدا خواهد داشت.
نکته دومی که میتواند کودک را دچار سردرگمی میکند این است که معمولاً کودکان در مورد فوت اقوام و آشنایان چنین میشنود که هر کس می میرد به نزد خدا می رود و هرگز برنمیگردد. وقتی کودک در برابر پرسش آدم ها چگونه بچه دار میشوند؟ پاسخ می شنود که خدا بچهها را میفرستد، این سوال برایش مطرح میشود که اگر خدا میتواند کسی را از پیش خودش را بفرستد چرا پدربزرگ یا مادربزرگ من را که مرده دوباره برایم نمی فرستد؟ و یا چرا برای من خواهر و برادر نمیفرستند؟ من که خیلی دعا می خوانم آیا خداوند من را دوست ندارد؟
بدیهی است از یک طرف ایجاد چنین دغدغهای در ذهن کودک مطلوب نیست و از طرف دیگر توضیح نقش اراده و مشیت الهی در همه ابعاد زندگی هم برای کودک قابل درک و فهم نیست. برخی از والدین هم که خدا را مسئول تولد نوزاد معرفی نمیکنند، کماکان تلاش میکنند با کوتاه ترین شکل ممکن بود کودک را قانع و راضی کنند، به همین دلیل فقط توضیح می دهند که وقتی پدر و مادرها یکدیگر را دوست دارند بچه دار می شوند. کاملاً قابل پیش بینی است که کودکی که با مخالفت والدینش برای داشتن یک خواهر یا برادر دیگر مواجه میشود و نتیجه می گیرد که حتما والدینش دیگر یکدیگر را دوست ندارند.
به منظور توضیح فرآیند تولید مثل و بارداری لازم است تصاویر متعددی که رشد جنین را از لحظه تشکیل سلول تخم تا قبل از تولد نشان میدهد تهیه کرد. خوشبختانه نمونه های بسیاری از این تصاویر به شکل ساده حتي در برخی از کتابهای درسی و مخصوص کودکان موجود است. معمولا توضیحات از اینجا آغاز میشوند که هر بچهای در لحظه اول کوچکتر از یک دانه عدس یا نخود است که به آن سلول تخم می گویند. این سلول شبیه یک پازل است که قبل از درست شدن یک قسمت در بدن مادر و قسمت دیگر در بدن پدر قرار دارد. وقتی تکههای پازل کنار هم قرار میگیرند مثل همه پازلها تصویر آن کامل میشود و سلول تخم تشکیل میشود و بعد به تدریج شروع به رشد و اضافه کردن تعداد سلولها می کند و سلولها هر کدام بقیه اندامها و اعضای بدن را تکمیل می کنند. در هر مرحله با استفاده از تصاویر میتوان نشان داد که جنین چند ماه است و در هر ماه چقدر بزرگ شده است.
با توجه به اطلاعات قبلی کودک، سن او يا پرسش مستقیم او از محل تکههای پازل کافی است در همان تصاویر به تخمدان ها و بيضه ها به عنوان محل قرار گرفتن تکههای پازل اشاره کرد. در پاسخ به پرسش کودک از چگونگی ورود تکههای پازل مربوط به پدر به بدن مادر یا زمان تکمیل شدن پازل بچه می توان به اراده و خواست والدین در زمان کنار هم خوابیدن اشاره کرد. از آنجایی که عموم کودکان والدین خود خوابیده در کنار هم ديده اند ممکن است با هر بار مشاهده ي در آغوش گرفتن والدین يا کنار هم خوابیدن آنها سوال کنند که “میخواهید بچه دار شوید؟” در این موقع لازم است پاسخ داده شود که والدین باید بخواهند تا بچه دار شوند و فقط از کنار هم بودن بچه دار نخواهند شد.
این شیوه توضیح فرآیند تولید مثل و بارداری نیز ظرافتها و دقت نظر های خاص خود را میطلبد. از جمله اینکه حتماً اولین تاثیر و اولین مرحله ای که به کودک نشان داده می شود، تصویر سلول تخم باشد و نه جنین دو _سه ماهه ای که اعضای اصلی بدنش قابل شناسایی هستند. علت این تاکید، این است که اگر کودک فکر کند که از ابتدا به شکل جنین دو _سه ماه در بدن مادر وجود دارد، حتی پس از شنیدن تمثیل پازل این سوال در ذهنش شکل میگیرد که کدام قسمت های بدنش از بدن پدر آمد و کدام قسمت ها در پازل مربوط به مادر بوده است، که علاوه بر ابهام و سوالات بیشتر، تصور چند دست و یا سر و بدن جدا از هم که قرار است در کنار هم قرار گیرند، تصویر چندان خوشایندی برای کودک نیست.
نکته دوم توضیح درباره نحوه تعیین جنسیت جنین است. چنانچه قبلاً گفته شد قطعاً باید از بیان نقش خدا به عنوان عامل و تصمیمگیرنده جنسیت جنین اجتناب کرد. از طرف دیگر کودکان نه قادر به درک تکنولوژی های علمی و فناوری جدید در تعیین انتخاب جنسیت جنین است و قانون احتمالات و ضریب خطای علمی را میفهمد، به همین دلیل بهترین توصیه برای کودک این است که تعیین جنسیت جنین تصادفی و مثل تخم مرغ شانسی است و تا وقتی جنین سه _چهار ماه نشده نمی توان فهمید که سلولهای دختر بودن زیاد میشوند یا سلول های پسر بودن. از آن جایی که تقریباً همه کودکان با خوراکی ها و اسباب بازی های شانسی که نمیدانند در درون آنها چیست آشنایی دارند بنابراین این مثال برای آنها قابل درک خواهد بود.
از جمله مفاهیم دیگری که کودکان این مقطع سنی با آن آشنا میشوند ناباروری است و مطالبی که درباره تولید مثل و بارداری بیان شد، توضیح ناباروری چندان کار سخت و پیچیدهای نخواهد بود و فقط کافی است گفته شود که مثل همه بیماری ها و ممنوعیتهای دیگر ممکن است قسمت ها و اندام های مربوطه تشکیل بچه در اثر ضربه، تصادف، تغذیه نامناسب و عدم رعایت بهداشت یا هر دلیل دیگری آسیب ببینند مثل تکه پازل اسباب بازیی که یک گوشه ی آن شکسته باشد و نتواند در قسمت مربوط به خود قرار گیرد. بعضی از این آسیبها قابل درمان هستند و بعضی نیستند برای همین گاهی شنیده میشود که خانواده یا مرد یا زنی بچه دار نمی شوند.
منابع:
تربيت جنسي كودكان. از تولد تا 9 سالگي. نوشته فاران حسامي
كليد آموزش و مراقبت از سلامت جنسي در كودكان و نوجوانان. دكتر كريستال دفريتاس. مترجم: سارا رئيسي طوسي
مقالات پیشین
بسیار عالی و کاربردی . ممنون از توضیحات خوب شما.
نظر دهید