تاثیر روان درمانی مبتنی بر روان شناسی مثبت بر صلح درون همسران مردان وابسته به مواد
معصومه بهبودی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر روان درمانی مثبت بر صلح درون همسران مردان وابسته به مواد بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نا همسان است. نمونه پژوهش شامل 53 آزمودنی که همسر افراد وابسته به مواد بودند که به صورت هدفمند انتخاب و بر اساس سن، تحصیلات و وضعیت آرامش و صلح درون تا حد امکان در دو گروه آزمایش و کنترل همتا شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه صلح درون داینر استفاده شد. جلسات درمان در هشت جلسه به مدت یک ماه برگزار شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که روان درمانی مثبت بر صلح درون آزمودنی ها تاثیر معنی دار دارد. تحلیل هر یک از خرده مقیاس های صلح درون به تنهایی نیز با استفاده از تحلیل کواریانس یک راهه و با آلفای میزان شدة 017/0 نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش تحت تاثیر برنامه درمانی در رضایت از زندگی، عاطفة منفی و عاطفة مثبت با گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان دادند. این نتایج می تواند پشتوانه ای برای کاربست مداخلات مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر در جهت افزایش ارتقای سطح صلح درون خانواده افراد وابسته به مواد واقع شود.
کلمات کلیدی: روان درمانی مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر، صلح درون
مقدمه
مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد باعث ناتوانی های چشمگیری در درصد نسبتاً بالایی از مردم میگردد و در زمینههای متعدد عملکرد افراد تاثیر گذاشته است. تشخیص همزمان بیماریهای توام در60 تا 75 درصد بیماران مبتلا به اختلال های مربوط به مواد دیده میشود. الگوهای مصرف و وابستگی به طور پیش روندهای در میان مصرف کنندگان پیچیده شده است(بوتلر،2003). سوء مصرف مواد که امروزه به جای واژة اعتیاد به کار می رود به استفادة نامناسب هر ماده ای اطلاق می گردد که موجب تغییر در خلق می شود. این پدیده می تواند منجر به مشکلات شخصی، خانوادگی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و قانونی گردد. فرد سوء مصرف کننده به منظور تهیة مواد، هزینه، وقت و سرمایه های خانواده و اطرافیان خود را مصرف می نماید. پس از تثبیت سوء مصرف مواد همراه با تغییرات رفتاری و روانشناختی به وجود آمده در فرد کاهش معناداری در میزان مشارکت وی در فعالیت های اجتماعی، خانوادگی، شغلی و تفریحی مشاهده می شود(نجفی، ضرابی، کافی و نظیفی، 1384). پیامدهای اجتماعی و جسمانی عظیمی با وابستگی به افیون همراه است که شامل: مصرف بیش از حد، ایدز، هپاتیت، بیماری سل و جرم و جنایت است. همچنین اختلال هایی در خانواده، محل کار، محیطهای آموزشی با مصرف مواد همراه است که تخمین زده شده است که میلیونها دلار برای جامعه هزینه دارد(برومیت،2007). افیون اعتیاد بالایی دارد و میتواند تأثیرات چشمگیری بر رفتار، سلامتی و بهزیستی روانی مصرف کنندگان و خانواده آنها داشته باشد(اشمیت وتسنادی،2006؛ نوریگا، راموس، مدینا مورا و ویلا، 2008).
اخیراً بخش جدیدی از پژوهش ها به بررسی عوارض ناشی از پدیدة سوء مصرف مواد و تاثیر آن بر کسانی می پردازد که مستقیما با این افراد در تماس هستند. در این میان بیش از همه همسر و فرزندان فرد وابسته به مواد آسیب می پذیرند. مصرف مواد بر خلق فرد تأثیر می گذارد و افسردگی، اضطراب و بدبینی را افزایش می دهد. این عوارض فقط مربوط به مصرف کننده نیست بلکه همسر وی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد (لاندین، 2004).
روان شناسی مثبتیکی از رویکردهای نوین روان شناسی است که عمدة تأکید آن بر توانمندیهای افراد است (سلیگمن، 2011؛ سلیگمن، استین، پارک و پترسون، 2005) در سال های اخیر مطرح شده است. روان شناسی مثبت نگر مطالعة علمی کارکردهای بهینة انسانی با هدف درک و به کارگیری این کارکردها در جهت کامیابی و شکوفایی افراد و جوامع می باشد(مگیار موئه، 2009). مرور ادبیات روان شناسی مثبت بیانگر کاربردهای بالقوة این رویکرد برای طیف وسیعی از افراد می باشد (اشنایدر و لوپز، 2007). برای نمونه مطالعات کاربرد روان شناسی مثبت را در زمینة آموزش، تجارت، مشاورة سازمانی، ازدواج و روابط میان فردی، آموزش والدین و ورزش نشان داده اند (مگیار موئه، 2009). این پژوهش نیز بر آن است که دامنة کاربرد روان شناسی مثبت نگر را به حیطة مشکلات افراد وابسته به مواد بسط دهد. چرا که مؤلفه های صلح درون بیش از هر رویکرد دیگری می تواند مورد توجه و آماج روان شناسی مثبت نگر باشد. با توجه به آنچه تاکنون ذکر شد، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی مداخله مبتنی بر روان شناسی مثبت در بهبود صلح درون همسران افراد وابسته به مواد می باشد.
روش
روش تحقیق پژوهش حاضر نمیه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پژوهش حاضر را کلیه افراد وابسته به مواد مرکز نجات همدان تشکیل می دهند. از این افراد 60 آزمودنی به صورت هدفمند انتخاب و از آنها پیش آزمون صلح درون گرفته شد. سپس بر اساس سن، تحصیلات و وضعیت بهزیستی در دو گروه 30 نفرة آزمایش و کنترل همتا شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در هشت جلسه روان درمانی مثبت نگر به مدت یک ماه هر هفته دو جلسه شرکت کردند. در جلسة آخر از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. در نهایت پرسش نامه 53 نفر مورد تحلیل قرار گرفت که از این تعداد 27 نفر گروه آزمایش و 26 نفر هم گروه کنترل بودند.
برای سنجش صلح درون از مقیاس صلح درون داینر(2000) استفاده شد. این مقیاس شامل دو بخش شناختی و هیجانی می شود، مولفة رضایت از زندگی، بخش شناختی و عاطفة مثبت و عاطفة منفی بخش هیجانی را تشکیل می دهد. هر چقدر فرد نمرة بالاتری را در مقیاس رضایت از زندگی و عاطفة مثبت و نمرة پایین تری در عاطفة منفی کسب کند، از بهزیستی بیشتری برخوردار است.
مقیاس رضایت از زندگی به عنوان بخشی از صلح درون توسط داینر و همکارانش (1985) برای همة گروه های سنی تهیه شده است. این مقیاس میزان رضایت از زندگی را منعکس می کند. این پرسش نامه دارای پنج ماده است که میزان رضایت مندی کلی از زندگی را می سنجد. هر گویه از 1 معادل کاملاً مخالفم تا 7 معادل کاملاً موافقم نمره گذاری می شود. ضریب آلفای کرونباخ آن 87/0 و ضریب باز آزمایی آن 82/0 گزارش شده است(کلر، 2004، به نقل از اسفندیاری، 1389). بخش هیجانی که شامل عاطفه مثبت و عاطفه منفی می باشد شامل 20 سوال می شود که هر ماده از 1 معادل بسیار کم یا هیچ تا پنج معادل بسیار زیاد نمره گذاری می شود. منظور از عاطفه مثبت در این پرسش نامه میزان خوش بینی، لذت بردن از زندگی، احساس رضایت و خشنودی می باشد. کسی که نمرة بالا در این خرده مقیاس کسب می کند، خوش بینی بیشتری را در زندگی تجربه کرده و در نتیجه از بهزیستی بالاتری برخوردار می باشد. سوالات 1، 3، 5، 9، 10، 12، 14، 16، 17، 19 عاطفة مثبت را می سنجد. عاطفة منفی شاخصی است که سطح نگرانی، افسردگی، اضطراب و ناامیدی را می سنجد. به دست آوردن نمرة بالا در این مقیاس به معنای احساسات و عواطف منفی بیشتر و در نتیجه بهزیستی پایین تر است. سوالات 2، 4، 6، 7، 8، 11، 13، 15، 18، 20 عاطفة منفی این مقیاس را می سنجد.
در زمینة اعتبار مقیاس های بهزیستی، همیشه این سوال مطرح بوده که آیا می توان به داده های حاصل از خود سنجی متکی بود. افراد ممکن است گزارش کنند که شاد هستند، اما در واقع صلح درون بالایی را تجربه نکنند. در پژوهش های متعدد ضریب پایایی مقیاس صلح درون که از طریق روش باز آزمایی محاسبه شده پس از دو هفته تا دو ماه حداقل 82/0 گزارش شده است (داینر و همکاران، 1998، به نقل از اسفندیاری، 1389).
یافته ها
برای ارزیابی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر صلح درون همسران افراد وابسته به مواد از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. به این منظور فرض همسانی ماتریس کوواریانس ها با استفاده از آزمون باکس بررسی شد. نتایج نشان داد که کواریانس ها در دو گروه با هم برابر هستند(5/53 , P>0/05=F). بنابراین می توان از آزمون کواریانس برای تحلیل داده ها استفاده کرد.
جدول 1- تحلیل کواریانس تاثیر روان درمانی مثبت بر صلح درون
منبع تغییر | لامبدای ویلکز | مقدار F | معنی داری | مجذور اتا | توان آزمون |
اثر گروه | 55/0 | 53/10 | 000/0 | 31/0 | 99/0 |
نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که روان درمانی مثبت بر صلح درون همسران افراد وابسته به مواد تاثیر معنی دار دارد (01/0<P و 53/10= F1,51). مقدار لامبدای ویلکز 55/0 و مجذور اتا نیز 31/0 به دست آمد. هر چه مقدار لامبدای ویلکز به یک نزدیک تر باشد یعنی تفاوت ها معنی دار نیستند. مقدار اتا نیز هر چه بزرگتر از 14/0 باشد نشان دهندة اندازه اثر زیاد است.
به منظور بررسی تاثیر روان درمانی مثبت بر هر یک از مؤلفه های صلح درون و پاسخ به فرضیه های فرعی پژوهش از تحلیل کواریانس یک راهه استفاده شد که نتایج آن در جدول 2 آمده است.
جدول 2- نتايج تحليل کواریانس یک راهه برای رضایت از زندگی، عاطفة مثبت و عاطفة منفی
متغیر وابسته | مجموع مجذورات | درجه آزادی | میانگین مجذورات | مقدار F | معنی داری | مجذور اتا |
رضایت | 43042 | 1 | 43.42 | 9.45 | 0.006 | 0.32 |
عاطفة مثبت | 48.13 | 1 | 48.13 | 10.13 | 0.005 | 0.33 |
عاطفة منفی | 41.39 | 1 | 41.39 | 9.20 | 0.005 | 0.31 |
تحلیل هر یک از متغیرهای وابسته به تنهایی، با استفاده از آلفای میزان شدة بن فرونی (017/0) نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش تحت تاثیر برنامه درمانی در رضایت از زندگی (F1,51= 9/45 , P = 0/000 )، عاطفة منفی (F1,51= 10/13 , P = 0/000 ) و عاطفه مثبت (F1,51= 9/20 , P = 0/000 ) با گروه کنترل تفاوت معنی دار آماری نشان دادند. به این معنی که روان درمانی مثبت نگر به صورت معنی داری بر صلح درون همسران مردان وابسته به مواد تاثیر داشته است.
بحث و تفسیر
نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانی مثبت نگر به صورت معنی داری مؤلفه های بهزیستی همسران مردان وابسته به مواد را ارتقا می بخشد. همخوان با نتایج این فرضیه، سین و لیوبومیرسکی (2009) در یک فراتحلیل به مرور مطالعاتی که در راستای ارتقای بهزیستی و کاهش علائم افسردگی انجام شده بودند، پرداختند. در فراتحلیل آنها نتایج 49 مطالعة مرتبط با اثربخشی روان شناسی مثبت بر بهزیستی که آزمودنی های آنها در مجموع 4235 نفر بودند (به صورت میانگین 64 آزمودنی در هر پژوهش n=64)، را مورد بررسی قرار دادند. اندازه اثرها از 31/0 تا 84/0 متغییر بودند که 96 درصد از اندازه اثرها در جهت مثبت بوده اند.
در تبیین تأثیر روان درمانی مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر بر بهبود بهزیستی می توان به فرض های بنیادی روان درمانی مثبت نگر اشاره کرد. روان درمانی مثبت مبتنی بر چندین فرض است (رشید،2008، به نقل از مگیارموئه، 2009). نخست اینکه همه افراد مستعد بیماری روانی هستند، همانطور که دارای ظرفیت فطری شادی هستند. در این دیدگاه، شادی در نتیجه تعامل بین محیط و شخص به وجود می آید. از این رو روان درمان گران مثبت، مراجعان را به صورت خود مختار و رشد محور در نظر می گیرند. دومین فرض روان درمانی مثبت این است که توانمندی های مراجعان و هیجان های مثبت مانند ضعف ها و هیجان های منفی اصیل و واقعی هستند.
همسو با این فرض های اساسی در روان درمانی مثبت مراجعان کمک می شوند که این نقاط قوت را در خود پیدا کنند. استفاده از تکنیک معرفی مثبت و در کنار آن توجه به توانمندی های منش راهی را پیش روی مراجع قرار می دهد که مخالف با تفکر جستجوی شکست ها و ضعف ها در خانواده افراد وابسته به مواد است. این افراد با افکار و احساسات منفی دامنة تصمیم ها و اعمال خود را محدود می کنند و این امر در روان شناسی مثبت با شناساندن نقاط قوت و تجربة احساسات مثبت مورد آماج قرار می گیرد. طبق نظر فردریکسون (2005)، احساسات مثبت باعث گسترش آنی فهرست افکار و اعمال ما خواهد شد. که این خود باعث گستره فراخ تری از اعمال و افکاری خواهد شد که در طول زندگی داریم. به عبارتی دیگر وقتی شخصی حس مثبت دارد می تواند احتمال های بیشتری را در مقابل روی خود ببیند. این گسترش در نتیجه احساسات مثبت، دقیقا متضاد آن حالتی است که افراد با احساسات منفی تجربه می کنند. طبق نظر فریدا (1986)، لازاروس (1991)، و لوینسون (1994)، احساسات منفی گزینه های ما را در انتخاب از فهرست افکار و اعمال محدود می کند. به عبارت دیگر وقتی یک فرد عواطف و احساسات منفی را تجربه می کند گویی از دریچه کوچکی به گستره احتمالات موجودش نگاه می کند و این دریچه که می توانست به صورت تونلی باشد باریک و باریک تر می شود. در اثر وسعت دید محدود شده تعداد به خصوصی از فعالیت ها در مقابل چشم آدمی قرار می گیرد و فرد توانایی انتخاب محدودی بین گزینه های باقی مانده دارد (مگیارموئه، 2009). روان درمانی مثبت فقط به شناساندن نقاط قوت بسنده نمی کند، بلکه برای شکست های مراجعان در زمینة فردی و بین فردی، تکنیک های همچون بخشش را پیشنهاد می کند که این هم به نوبة خود اثرات مثبتی را ایجاد می کند.
همچنین در تبیین تأثیر روان درمانی مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر می توان به تمرین های نوع دوستی، شکرگزاری و نوشتن نقاط قوت اشاره کرد. مطالعات نشان داده اند که بهزیستی در نتیجه تمرین های روان شناسی مثبت از جمله؛ تمرین های نوع دوستی(بوهم، لیمبومیرسکی و شلدون، 2011)، شکرگزاری (فرو، سفیک و امونس، 2008) نوشتن نقاط قوت (سلیگمن و همکاران، 2005) افزایش می یابد.
کوتاه سخن اینکه، روان شناسان مثبت نگر، هیجان ها و خاطرات مثبت را در بحث های خود با مراجعان راه اندازی کرده و به آنها توجه می کنند. همچنین به موضوعات مرتبط با مشکلات مراجعان با هدف یکپارچه کردن هیجان های مثبت و منفی می پردازند(رشید، 2008). به عنوان مثال در کمک به مراجع برای غلبه بر حادثه آسیب زا، درمانگر به توانمندیهایی که در نتیجه این تجربه ناگوار رشد میکند، نیز توجه می کند. مانند مراجعی که به خاطر گناه ناشی از صدمه به اعضای خانوادهاش احساس افسردگی می کند، ممکن است از او خواسته شود موقعیت هایی را بررسی کند که به آنها کمک کرده یا رفتارهای جامعه پسندی را برای افرد مورد علاقه خود انجام داده است.
نتایج پژوهش حاضر را باید در سایة یک سری ملاحظه ها و محدودیت ها قرار داد. از محدودیت های پژوهش حاضر ابزارهای به کار رفته در پژوهش هستند که محدود به آزمون های مداد کاغذی بوده اند. این آزمون ها علاوه بر محدودیت های کلی که متوجه آنهاست در کاربرد با خانواده افراد وابسته که عمدتاً مطلوب نمایی اجتماعی بالایی نشان می دهند با مشکلات دو چندانی روبرو هستند که ممکن است نتایج را تحت تاثیر خود قرار داده باشند. توصیه می شود ابزار اندازه گیری بیشتر مبتنی بر مشاهده و عملکرد مراجعان در موقعیت های طبیعی زندگی تدارک دیده شود. و از صرف تکیه کردن بر گزارش شخصی اجتناب کرد و در کنار آن فهرست های در نظر گرفته شود.
منابع
اسفندیاری، کیوان. (1389). مقایسة ابعاد شخصیت و صلح درون مردان مبتلا به اچ آی وی و مردان سالم شهر تهران در سال 1388. پایان نانة کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی.
بریس، نیکلا؛ کمپ، ریچارد؛ و سنلگار، رزمری. (1388). تحلیل داده های آماری با برنامة spss. تهران: دوران. (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی).
Brummet, B. R.(2007). Attachment style, early maladaptive schema ,coping-efficacy,therapy alliance and their influence on addiction severity in methadone-mintenance treatment.unpublished doctoral dissertation,university of new York.
Butler et al,(2003).substance use disorder and five-factor model ofpersonality.unpublished doctoral dissertation,university of Chicago.
Fredrickson, B. L., Losada, M. F. (2005). Positive affect and the complex dynamics of human flourishing. Am Psychol, 60:678–686.
Friendship, C., Blud, L., Erikson, M., &Thorton, D. (2003). Cognitive – behavioral treatment for imprisoned offenders: An evaluation of HM prisons service’s cognitive skills programs. Leg CriminolPsychol, 8 (10): 3-17.
Magyar-Moe, J. (2009). Therapists guided to positive psychological interventions. New York, Elsevier.
Noriega, G., Ramos, L., Medina-Mora,M. E., & Villa, A. R. (2008).Prevalence ofCodependence in Young Women Seeking Primary Health Care and Associated Risk Factors.American Journal of Orthopsychiatry;78 (2): 199-210
Seligman, M. (2011).Flourish. London: Nicholas Brealey Publishing.
Seligman, M. E. P., Steen, T. A., Park, N., & Peterson, C. (2005). Positive psychologyprogress: Empiricalvalidation of interventions. American Psychologist, 6,410–421.
Sin, N. L., &Lyubomirsky, S. (2009). Enhancing Well-Being and Alleviating Depressive Symptoms With Positive Psychology Interventions: A Practice-Friendly Meta-Analysis. Journal Of Clinical Psychology: 65(5), 467—487.
Snyder, C. R., & Lopez, S. J.(2007). Positive Psychology: The Scientific and Practical Explorations of Human Strengths. Thousand Oaks.