اضطراب جدایی در کودک

دکتر سمانه نیک خواه
دکتر سمانه نیک خواه

اضطراب جدایی چیست؟

در حقیقت اضطراب جدایی به عنوان مرحله طبیعی از رشد نوزاد برای نخستین بار در هفت ماهگی رخ می‌دهد، در ۱۰ تا ۱۸ ماهگی به اوج خود می رسد و در سه سالگی از بین می‌رود. وقتي كه نوباوگان اضطراب جدايي نشان مي دهند؛ يعني، وقتي كه فرد بزرگسالي كه به او تكيه كرده اند، آنها را ترك مي كند، ناراحت مي شوند. اضطراب جدايي بعد از 6 ماهگي در همه بچه هاي دنيا وجود دارد و تا حدود 15 ماهگي شديد مي شود.

اختلال اضطراب جدايي چيست؟

بعضی از کودکان حتی در سنین بالاتر هم از جدا شدن از والدین خود می ترسند. ترس این کودکان دیگر اضطراب جدایی طبیعی تلقی نمی‌شود. بلکه اختلال اضطراب جدایی نام می‌گیرد. اختلال اضطراب جدایی به صورت یک نگرانی بیش از اندازه درباره جدایی های موقت مشخص می‌شود.

اختلال اضطراب جدایی، اضطراب شدید و نامتناسب با سطح رشد فرد است. در رابطه با جدایی از منزل یا کسانی که فرد به آنها دل بستگی دارد. در واقع با سن و موقعیت فرد همخوانی ندارد. با جدایی یا دوری از مادر احساس ناراحتی و اضطراب می‌کند. این ترس و ناراحتی اضطراب جدایی نامیده می‌شود. اضطراب جدايي كلاً بر پایه ناراحتي هيجاني در موقعيت هايي كه کودک از مراقبت كنندگان خود جدا مي شود، استوار است. حتي تصور جدايي موجب اضطراب مي شود. كودكان مبتلا به اين اختلال در موقعيت هايي كه از شخصيت هاي دلبسته خود جدا خواهند شد، اجتناب مي كنند.

آنها در موقعیت های روزمره مانند زمانی که مراقبت کننده آنها برای رفتن به محل کار خانه را ترک می‌کند یا حتی قبل از به خواب رفتن هنگام شب بی جهت ناراحت می شوند. امکان دارد آنها اصرار ورزند که باید کنار آنها بمانند تا به خواب بروند یا تمنا کنند در کنار والدین بخوابند. علت آن کابوس هايی است که جدایی را شامل می‌شود. افکار ترسناک آنها می‌توانند شدید باشند، مثلاً تصور کنند اگر جدا شوند، مورد آدم‌ربایی قرار خواهند گرفت. آنها برای اجتناب از جدایی از نشانه های جسمانی، مانند: دل‌درد، شکایت می‌کنند، که مراقبت کننده را ملزم می دارد کنار آنها بماند. وقتی آنها با شخصیت دلبسته خود نیستند، هراسناک، تیره بخت، دلتنگ، غمگین و از لحاظ اجتماعی کناره گیر می شوند. آنها همچنین پرتوقع، مزاحم و نیازمند توجه مداوم هستند. گاهی آنها به قدری به والد می چسبند که اجازه نمی‌دهند او از جلوی چشم آنها دور شود.

 اختلال اضطراب جدایی از سنین پیش دبستانی بروز می‌کند و ممکن است سالیان دراز پابرجا بماند. چنین اضطرابی در هر موقعیتی که احتمال جدایی وجود دارد شدیداً برانگیخته می شود و فرد را بر آن می دارد تا از موقعیت هایی که مستلزم جدایی هستند اجتناب کند.

 ویژگی های اختلال اضطراب جدایی کودکانی که دچار اختلال اضطراب جدایی هستند بیشتر به خانواده‌های به هم وابسته تعلق دارد. هر گاه افراد از خانواده یا مظاهر اصلی دلبستگی جدا شوند ممکن است به طور مکرر کناره‌گیری اجتماعی، احساسی غمگینی و یا اشکال در تمرکز بر کار و بازی داشته باشد. این افراد با توجه به سن شان ممکن است از حیوانات، هیولاها، تاریکی، دزدان، سارقان، آدم رباها، تصادف ماشین، مسافرت با هواپیما و سایر موقعیت‌های دیگر دچار ترس شوند. نگرانی از مرگ و مردن در میان این افراد شایع است. امتناع از رفتن به مدرسه ممکن است موجب مشکلات تحصیلی و کناره‌گیری اجتماعی شود. احتمال دارد این کودکان خشمگین شده و گاهی به کسی که باعث جدایی آنها شده حمله کنند، تنهایی به خصوص در شب ممکن است تجربیات ادراکی غیر عادی را گزارش کنند. کودکانی که این اختلال را دارند اغلب پرتوقع و مزاحم بوده و مدام در صدد جلب توجه هستند خواسته های زیاد از حد این کودکان اغلب موجب سرخوردگی از والدین شده و به دلخوری و کشمکش خانواده منجر می شود.

دیدگاه ها در خصوص اضطراب جدایی

در تبیین سیر و دوره طبیعی اضطراب جدایی دو دیدگاه وجود دارد که می تواند این فرایند را به خوبی توجیه کند، این دو رویکرد عبارتنداز:

نظریه نظریه جان بالبی و ماهلر درباره اضطراب جدايي

 جان بالبی به اختلال کودکانی که در موسسات پرورش میافتند توجه کرد. وی دریافت کودکانی که در شیرخوارگاه ها بزرگ می‌شوند، عموما به برخی مشکلات عاطفی از جمله ناتوانی در برقراری روابط صمیمانه با دیگران دچار می شوند. بالبی مراحل دلبستگي را در نظریه خود به شرح زیر مطرح می کند:

  • در اولین ماه‌های زندگی کودکان واکنش‌های گوناگونی در برابر مردم نشان می دهند اما این واکنش ها غیر انتخابی است. کودکان به روش های کاملا مشابهی نسبت به بیشتر مردم واکنش نشان می دهند. این مرحله، واکنش نامتمایز در برابر انسان ها است.
  • تقریبا در آغاز سه ماهگی رفتار کودک دگرگون می شود. واکنش های اجتماعی کودک انتخابی تر میشود.
  • بین ۳ و ۶ ماهگی، کودکان به تدریج لبخند خود را به افراد آشنا محدود می کنند. آنها در ۴ یا ۵ ماهگی تنها در حضور افرادی که می شناسند اصواتی را از دهان خارج می‌کنند. افزون بر این گریه آنها در این سن به وسیله یک فرد مورد علاقه بهتر و سریعتر آرام می گردد.
  • در حدود ۶ ماهگی کودکان توجه عمیق به حضور مراقب اولیه نشان می دهند و اغلب هنگامی که او بخواهد آن را ترک کند می گریند.
  • کودکان در حدود ۷ ماهگی می توانند بخزند و به طور فعال والد خود را در حال راه رفتن او تعقیب کنند. در جریان این مرحله دلبستگی به صورت فزاینده ای شدید و انحصاری می شود. این را اغلب اضطراب جدایی می نامند. 
  • پیش از ۲ یا ۳ سالگی کودکان تنها به نیاز خود جهت تداوم نزدیکی به مراقب اولیه خویش توجه دارند و اینکه بداند مادر یا پدر برای یک لحظه به خرید برود، مفهومی ندارد. کودک به سادگی می خواهد در کنار والد خود باشد. برعکس کودک سه ساله چنین برنامه هایی را به راحتی درک می کند و در حالی که از او دور است می‌تواند رفتار او را مجسم کند.

 مارگارت ماهلر نوزاد را به عنوان کسی می نگرد که هیچ احساسی از وجود خود جدا از مادر ندارد و در حدود ۵ ماهگی جریان طولانی جدایی یا فردیت را آغاز می‌کند.

  • در اولین مرحله از چهار مرحله خیلی مهم یعنی مرحله تمایز (۵ _۱۲) ماهگی است که خردسال توسط توانایی های ذهنی شناختی هوشیارانه خود شروع به متمایز دانستن خود از بدن مادر می کند.
  • بعد از آن به مرحله تمرین می‌رسد (۱۲ _۱۸) ماهگی که در آن کودک قادر است راه برود، از مادر فرار کند و هر تجربه‌ای که موجب احساسی از لذت بردن از خود استقلالی شود انجام دهد. اما مکرراً برای تجدید نیروی هیجانی نزد مادر باز می‌گردد.
  • بعد از آن لحظه ای دردناک از حقیقت، یعنی مرحله تجدید روابط ( 14-24 ماهگی) فرا می رسد. در این مرحله، کودکان در می یابند که چیزی رخ داده است. آنان اتحاد قبلی با مادر را از دست داده اند. یا آنچه به نظرشان می رسد، یعنی مادر را از دست داده اند. در عین حال دچار نوعی تناقض می شوند. زیرا به صورتی فزاینده به سوی استقلال رانده می شوند. بدین ترتیب، کودک بین فشار برای جدا شدن از مادر و نومیدانه به وی چسبیدن به سمت جلو و عقب شناور است.
  • این احساس دو سویه به مرحله تثبیت دلبستگی (ثبات شیء در 36-24ماهگی) می انجامد که در ذهن کودک این اثر تثبیت شده یا پایدار می ماند که مادر دیگر واقعاً از دست دادنی نیست. بدین ترتیب کودک فردیت خود را به دست آورده، بدان انسجام می بخشد. اگر مادر در مستقل ساختن کودک عجله کند یا در رشد جدایی وی مقاومت نماید، ظهور استقلال و فردیت کودک دچار اختلال می شود.

منابع

كتاب آسيب شناسي رواني جلد 1. نويسنده: ريچارد هالجين، سوزان كراس ويتبورن. مترجم: يحيي سيد محمدي.

كتاب اضطراب جدايي. نويسند: فاطمه شعيبي

كتاب رشد و شخصيت كودك. نويسنده: پاول هنري ماسن. مترجم: مهشيد ياسائي.            

روانشناسي رشد(از لقاح تا كودكي). نويسنده:لورا اي. برك. مترجم: يحيي سيد محمدي

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب را به دوستان خود به اشتراک بگذارید

خواننده گرامی

آیا می دانستید بسیاری از مشکلات شخصی و گروهی با کمک گرفتن از مشاوران منخصص به راحتی قابل حل می باشد.

دیر اقدام نکنید

به راحتی با کارشناسان ما در تماس باشید تا شما را برای انتخاب مشاور راهنمایی نمایند.
اینجا کلیک نمایید
لیست محتوا