سرشت و رشد در كودكان
وقتی فردی را شاد و خوش، دیگری را فعال و پر انرژی و شخصی را آرام، محتاط یا مستعد طغیانهای خشم وصف می کنیم، به سرشت اشاره داریم، یا به عبارت دیگر تفاوتهای فردی پایدار در کیفیت و شدت واکنش هیجانی، سطح فعالیت، توجه، و خودگردانی هیجانی.
پژوهشگران به طور روز افزونی به تفاوتهای سرشتی در نوباوگان و کودکان علاقمند شده اند، زیرا تصور میشود صفات روانی که سرشت را به وجود میآورند شالوده شخصیت بزرگسال را می سازند.
سرشت مهمترین عاملی است که احتمال دچار شدن کودک به مشکلات روانی یا مصون ماندن از عوارض بسیار استرس زای زندگی خانوادگی را افزایش می دهد. البته محققان دریافتند که سرشت ثابت و تغییرناپذیر نیست روشهای تربیت می توانند سبک های هیجانی کودکان را به مقدار زیادی تغییر دهند.
با بررسی شرح مفصل رفتار نوباوگان و کودکان نوپا از مصاحبه با والدین آنها را مطابق این ابعاد ارزیابی کردند و در نتیجه ۳ تیپ کودک به دست آمد:
وقتی کسی را شاد و خوش، دیگری را فعال و پر انرژی و شخصی را آرام، محتاط یا مستعد طغیانهای خشم وصف می کنیم، به سرشت اشاره داریم، یا به عبارت دیگر تفاوتهای فردی پایدار در کیفیت و شدت واکنش هیجانی، سطح فعالیت، توجه، و خودگردانی هیجانی.
پژوهشگران به طور روز افزونی به تفاوتهای سرشتی در نوباوگان و کودکان علاقمند شده اند، زیرا تصور میشود صفات روانی که سرشت را به وجود میآورند شالوده شخصیت بزرگسال را می سازند.
سرشت مهمترین عاملی است که احتمال دچار شدن کودک به مشکلات روانی یا مصون ماندن از عوارض بسیار استرس زای زندگی خانوادگی را افزایش می دهد. البته محققان دریافتند که سرشت ثابت و تغییرناپذیر نیست روشهای تربیت می توانند سبک های هیجانی کودکان را به مقدار زیادی تغییر دهند.
با بررسی شرح مفصل رفتار نوباوگان و کودکان نوپا از مصاحبه با والدین آنها را مطابق این ابعاد ارزیابی کردند و در نتیجه ۳ تیپ کودک به دست آمد:
کودک راحت (۴۰ درصد نمونه): این کودک سریعاً با برنامه های روزمره (خوابیدن ، تغذیه) در نوباوگی خو می گیرد، در مجموع سرحال است، و به راحتی با تجربه های تازه سازگار می شود.
کودک دشوار (۱۰ درصد نمونه): این کودک از لحاظ برنامه های روزمره نامنظم است، به کندی تجربههای تازه را می پذیرد، و به صورت منفی و شدید واکنش نشان می دهد.
کودک کم جنب و جوش (۱۵ درصد نمونه): این کودک نافعال است، واکنش های ملایم و کند به محرک های محیطی نشان میدهد، خلق منفی دارد، و با تجربه های تازه به کندی سازگار می شود.
توجه کنید که ۳۵ درصد کودکان در هیچ یک از این طبقات قرار نداشتند در عوض آنها آمیزه منحصر به فردی از ویژگیهای سرشتی را نشان دارند.
از این سه نوع سرشت، تیپ دشوار بیشترین توجه را به خود جلب کرد، زیرا این تیپ، کودک را در معرض خطر مشکلات سازگاری قرار میدهد (هم کنارهگیری مضطربانه و هم رفتار پرخاشگرانه) در اوایل و اواسط کودکی.
بچه های کم جنب وجوش برخلاف کودکان دشوار در سالهای اولیه زندگی مشکلات زیادی نشان نمیدهند. آنها در اواسط کودکی، بعد از اینکه وارد مدرسه و گروههای همسال میشوند، زمانی که از آنها انتظار میرود فعالانه و به سرعت پاسخ دهند، ترس بیش از حد و رفتار مقید، نشان می دهند.
کودکان به خاطر سرشت های متفاوت به فرزندپروری منحصر به فردی نیاز دارند. اگر سرشت کودک در یادگیری یا کنار آمدن با دیگران، اختلال ایجاد کند، والدین باید رفتار ناسازگارانه او را با ملایمت اما با ثبات، اصلاح کنند.
دلبستگي
دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم، طوری که باعث میشود وقتی با آنها تعامل میکنیم احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم، احساس آرامش داشته باشیم. نوباوگان در پایان سال اول زندگی، به افراد آشنایی که نیازهای جسمانی و تحریک آنها را برآورده کردند، دلبسته میشوند. به بچههای این سن نگاه کنید که چگونه برای توجه خاص والدین خود را انتخاب میکنند و روی آنها انگشت میگذارند. برای مثال، وقتی که مادر وارد اتاق می شود، فرزند او لبخند دوستانه عمیقی می زند. وقتی مادر او را بغل میکند، صورت مادر را نوازش میکند، موی او را می کاود، و تنگ به او میچسبد وقتی احساس ترس یا اضطراب میکند، به آغوش او پناه می برد و به او می چسبد. گرچه تغذیه، زمینهساز مهمی برای رابطه نزدیک است اما دلبستگی به ارضای گرسنگی وابسته نیست.
مراحل دلبستگی
مرحله پیش دلبستگی (تولد تا 6 هفتگی)
انواع علائم فطری مثل: چنگ زدن، لبخند زدن، گریه کردن و زل زدن به چشمان والدین به نوزادان کمک میکنند تا با سایر انسانها تماس نزدیک برقرار کنند. اما آنها هنوز به مادر دلبسته نیستند زیرا اهمیتی نمی دهند که با فرد ناآشنایی به سر برند.
مرحله دلبستگی در حال انجام (6 هفتگی تا 8-6 ماهگی)
در طول این مرحله نوباوگان به مراقبت کننده آشنا به صورتی پاسخ می دهند که با یک غریبه فرق دارد. اما با اینکه نوباوگان می توانند مادر خود را تشخیص دهند، در صورتی که از هم جدا شوند، هنوز اعتراض نمی کنند.
مرحله دلبستگی واضح (8-6 ماهگي تا 18ماهگي – 2 سالگي)
اکنون دلبستگی به مراقبت کننده آشنا به وضوح مشهود است نوباوگان اضطراب جدایی نشان میدهند. یعنی، وقتی که فرد بزرگسالی که به او تکیه کرده اند، آنها را ترک می کند، ناراحت میشوند. اضطراب جدایی بعد از شش ماهگی در همه بچههای دنیا وجود دارد و تا حدود ۱۵ ماهگی شدید می شود. نوباوگان و کودکان نوپای بزرگتر، غیر از اعتراض کردن به ترک والد، سخت تلاش می کنند تا او را نزد خود نگه دارند. نوباوگانی که سینه خیز راه میروند، نزدیک شدن به والد، دنبال کردن او و بالا رفتن از بدن او را به سایر افراد ترجیح میدهند.
تشکیل رابطه متقابل(18 ماهگي تا 2 سالگي و بعد از آن)
در پایان سال دوم زندگی، رشد سریع بازنمایی ذهنی و زبان به کودکان نوپا امکان میدهد تا آمد و رفت والدین را درک کرده و برگشت او را پیشبینی کنند. در نتیجه اعتراض به جدایی کاهش مییابد. اکنون کودکان مذاکره با والد را آغاز میکنند و به جای دنبال کردن و آویزان شدن به آنها از قانع سازی و خواهش استفاده میکنند.