روح الله میرزا آقاسی1، معصومه بهبودی2، فریده دوکانه ای فرد3
Predicting children’s internalized behavioral problems based on family function mediated by attachment style
Rouhollah Mirza Aghasi, Masoumeh Behboudi, Farideh Dikadeh Fard
چکیده
زمينه: کار کرد خانواده و سبک های دلبستگی از متغیرهای مهم در زمینه مشکلات رفتاری کودکان می باشد. اما مسئله اصلی این است، آیا می توان بر اساس سبک های دلبستگی و کار کرد خانواده مشکلات رفتاری درونی سازی در دانش آموزان را پیش بینی کرد؟
هدف: پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی بر اساس سبک های دلبستگی و کار کرد خانواده در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران بود.
روش: پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال ۹۷-۱۳۹۶ به همراه خانواده های آنها بود، تعداد ۳۴۱ نفر (۱۷۵ دختر و ۱۶۶ پسر) با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاب، ۱۹۸۳)، سیاهه رفتار کودک (آخنباخ، ۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک ابزار عبارتند از: پرسشنامه سنجش دلبستگی (كولينز و رید، ۱۹۹۰). تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که کار کرد خانواده به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق سبک دلبستگی، مشکلات رفتاری درونی سازی را پیش بینی می کند، و هر سه نوع سبک دلبستگی قادر به پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی هستند و متغیر دلبستگی ایمن تأثیر منفی بر مشکلات رفتاری درونی سازی شده دارد(p≤0/05).
نتیجه گیری: برای پیشگیری از اختلالات درونی سازی مانند اضطراب و افسردگی می توان از دلبستگی ایمن و کار کرد خانواده مؤثر با رفتارهای همدلانه و درگیری عاطفی مناسب، مراقبت های محافظتی و والدگری مثبت استفاده کرد.
واژه کلیدها: سبک دلبستگی، عملکرد خانواده، مشکلات درونی سازی، اضطراب، افسردگی.
Background: Family functioning and attachment styles are important variables in children’s behavioral problems. But the key question is, can internalization behavioral problems in students be predicted based on attachment styles and family functioning?
Aims: To predict internalizing behavioral problems based on attachment styles and family functioning in elementary school students in Tehran.
Method: This was a correlational study. The statistical population consisted of all elementary school students in Tehran in 1396-97 with their families, 341 (175 girls and 166 boys) using multistage cluster random sampling. Samples were selected. The tools included: of the Family Assessment Questionnaire (Epstein, Baldwin & Bishab, 1983), Child Behavior Inventory (Achenbach, 1) and Attachment Style Questionnaire (Collins & Reed, 2). Analysis was performed using Pearson correlation test and structural equations.
Results: The results showed that family functioning directly and indirectly through attachment style predicts internalizing behavioral problems, and all three types of attachment styles are able to predict internalizing behavioral problems and attachment variable Safe has a negative impact on internalized behavioral problems (P<0/05).
Conclusions: Safe attachment and effective family functioning with empathetic behaviors and appropriate emotional involvement, protective care and positive parenting can be used to prevent internalizing disorders such as anxiety and depression.
Key Words: Attachment style, family functioning, internalizing problems, anxiety, depression.
Corresponding Author: mabehboodi@gmail.com
- دانشجوی دکتری مشاوره، گروه مشاوه، دانشکده علوم تربیتی و مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران، ایران
- 1. Ph.D Student of Counseling, Faculty of Education and Counseling, Islamic Azad University, Roodehen Branch, Tehran, Iran
2.استادیار، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران، ایران نویسنده مسئول
- 2. Assistant Professor, Department of Counseling, Faculty of Education and Counseling, Islamic Azad University, Roodehen Branch, Tehran, Iran (Corresponding Author)
- استادیار، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران، ایران
. Assistant Professor, Department of Counseling, Faculty of Education and Counseling, Islamic3
Azad University, Roodehen Branch, Tehran, Iran
۹۸ / ۱۱ / ۲۸: پذیرش نهایی
۹۸ / ۰۹ / ۲۰: دریافت
مقدمه
طی سال های گذشته که توجه به کودک و مسائل مربوط به آن در روانشناسی از اهمیت خاصی برخوردار گردیده است، پژوهش ها بر روی مشکلات رفتاری و علت های آن متمرکز گردیده است (سیف نراقی و نادری، ۲۰۱۶). یکی از اختلالات دوران کودکی اختلال افسردگی و اضطراب است که در دسته اختلالات درونی سازی شده قرار می گیرند.
میزان شیوع اختلالات درونی سازی شده کودکان از جمله افسردگی و اضطراب نیز به ترتیب ۹-۸ درصد و ۱ درصد گزارش شده است (کاپلان سادوک، ۲۰۱۷). هر کدام از اختلالات اضطراب و افسردگی با اختلالات عملکردی قابل توجه، مشکلات بهداشت روانی در سال های بعدی مانند؛ مصرف مواد، اختلال دو قطبی (کندال و همکاران، ۲۰۱۰) و آسیب های اجتماعی و تحصیلی (تاپار، کولیشاو، پاین و تا پار، ۲۰۱۲) همراه است.
شروع اختلالات اضطرابی و افسردگی در اوایل دوران کودکی و سال های اولیه تحصیلی (۵-۱۱ سالگی) طیف گسترده ای از اختلالات روانی اجتماعی و شغلی را پیش بینی می کند و همچنین منجر به نتایج ناگوار و مزمن شدن اختلال می شود (یاپ و جرم، ۲۰۱۵).
بررسی ها حاکی از آن است که میزان افسردگی و اضطراب در برخی کشورها مانند انگلیس (پاپ و جرم، ۲۰۱۵)، ایالات متحده (توونج، ۲۰۰۰)، استرالیا (بور، دین، نجمان و حیاتبخش، ۲۰۱۴) در حال افزایش است و این انگیزه بیشتری برای پیشگیری و مداخله زود هنگام به ویژه در سنین ابتدائی را ایجاد کرده است (پاتل، فلیشر، هتریک و مک گر، ۲۰۰۷).
در بروز اختلالات رفتاری عوامل چندی دخالت دارد که یکی از مهمترین آن، عوامل خانوادگی است. در بافت اجتماعی خانواده، کودک از روابط بین اعضای خانواده، ارزش ها و شخصیت پدر و مادر در طول زندگی اش تأثیر می پذیرد (اولیور، رایت و کافمن، ۲۰۰۹). استراتژی ها و مداخلات پیشگیرانه برای اضطراب و افسردگی کودکان شامل مدارس و خانواده ها است.
به ویژه آن که برخی از عوامل خطر ساز کلیدی اضطراب و افسردگی در دوران کودکی، مسائل خانواده مانند تعارض والدین است (راپی، اسچنرینگ و هادسون، ۲۰۰۹). محققان تقریبا درباره نقش کلیدی بی توجهی عاطفی در توسعه اختلالات اضطرابی اشتراک نظر دارند. بی توجهی عاطفی یعنی والدین نیاز کودکی به توجه و آسایش را نادیده می گیرند.
در راستای بی توجهی عاطفی می توان به گفته های بالبی اشاره کرد که اضطراب بزرگسالان در تجربیات دوران کودکی ریشه دارد، در واقع کودک در مورد پاسخ دهی و حفاظت والدین مردد و نگران است و دچار انتقاد، طرد و رهاشدگی است. بالبی اشاره می کند که اضطراب در میان کودکانی که بیش از اندازه محافظت شده و کنترل شده اند نیز ایجاد می شود (اسچیمنتی و بیفالكو، ۲۰۱۳).
پژوهش ها در زمینه دلبستگی نشان می دهد که دلبستگی ایمن از اختلالات اضطرابی پیشگیری می کند حتی زمانی که تجربیات بی توجهی و سوء استفاده در اوایل کودکی رخ داده باشد (زیناه، ۲۰۰۹، مکلو گلین، زیناه، فاکس و نلسون، ۲۰۱۲). دلبستگی، پیوند عاطفی نسبتا پایداری است که بین کودک و یا تعداد بیشتری از افرادی که نوزاد در تعامل منظم دایمی با آنهاست، ایجاد می شود.
رفتارهای دلبستگی با ترس، تهدید، بیماری یا خستگی راه اندازی می شوند و به عنوان هر نوع رفتاری که نتیجه آن باز یافتن یا حفظ تماس با نگاره دلبستگی است، تعریف شده اند (داوسون، آلن، مارستون، هافن و اسچاد، ۲۰۱۴). بر اساس این نظریه زمانی که کودک تجسمهای منفی از خود و دیگران را شکل می دهد یا زمانی که راهبردهای غیرواقع بینانه ای را برای پردازش افکار و احساسات مربوط به دلبستگی اتخاذ می کند، در مقابل آسیب های روانی آسیب پذیرتر می شود (بارک، داونگاه و بری، ۲۰۱۶).
بر خلاف تصور عمومی، اختلالات روانی – عاطفی محدود به جمعیت بالغ و بزرگسال نیست. تقریبا ۲۱ درصد از کودکان و نوجوانان در طی یک سال، علائم و نشانه های اختلال روانشناختی را بر طبق معیارهای DSM – IV را تجربه می کنند، اما کمتر از ۲۰ درصد آنان از خدمات سلامت روانی بهره مند می شوند.
در ایران بررسی ها بر روی جمعیت دانش آموزان نشان داده که میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان ابتدایی شهر بوشهر84/16 درصد،8/15- درصد در دانش آموزان ابتدایی شهر ساری، ۲۳ درصد کودکان ۵- ۱۶ سال منطقه شمال غرب تبریز، 3/41 درصد در دانش آموزان شهر کرد و 3/43 درصد دانش آموزان شهر ابهر گزارش گردید حیدری، عظیمی، محمودی و محمد پور، ۲۰۰۷).
با توجه به آسیب ۔ پذیری بالای این نسل که در معرض خطر روز افزون مشکلاتی چون افسردگی و اضطراب، خودکشی، انحرافاتی نظیر بزهکاری، سوء مصرف مواد قرار دارند، بررسی عوامل پیش بین آسیب های روانی در کودکان به ویژه مقطع ابتدایی کمک بزرگی به پیشگیری از ابتلا به آسیب های روانی در کودکان می گردد. با توجه به مطالب بیان شده پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این مسئله می باشد، آیا می توان بر اساس سبک های دلبستگی و کار کرد خانواده مشکلات رفتاری درونی سازی در دانش آموزان را پیش بینی کرد؟
روش
طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال96 – ۹۷ (۵۶۰۰۰۰ نفر) به همراه خانواده های آنها بود. تعداد ۳۴۱ نفر (۱۷۵ دختر و ۱۶۶ پسر) با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد.
پس از اخذ مجوزهای لازم، ابتدا شهر تهران را به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز) تقسیم شد و سپس از هر ناحیه دو منطقه به تصادف انتخاب شدند و از هر منطقه دو مدرسه ابتدایی و از هر مدرسه ابتدایی دانش آموزان یک کلاس درسی به تصادف انتخاب شد.
در نهایت مقیاس های سنجش خانواده، سبک های دلبستگی و سیاهه رفتار کودک در جلسات حضوری توسط نمونه ها پر شدند. معیارهای ورود به پژوهش شامل رضایت برای شرکت در مطالعه و داشتن ناهنجاری در تست آخنباخ بود. معیارهای خروج شامل نقص در تکمیل پرسشنامه ها در نظر گرفته شد.
به منظور رعایت اصول اخلاقی پژوهش در مورد محرمانه بودن اطلاعات به نمونه های پژوهش اطمینان داده شد و اینکه شرکت کنندگان به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت نمودند و هیچ نیازی به ذکر نام و نام خانوادگی آنها نبود. علاوه بر این مقرر شد که نتایج بررسی پس از پایان پژوهش در اختیار آنها قرار گیرد. تجزیه و تحليل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری در محیط نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و Amos انجام شد.
ابزار
ابزار سنجش خانواده: این ابزار توسط اپشتاین، بالدوین و بیشاب (۱۹۸۳) تهیه شده و هدف آن سنجش کارکرد خانواده است. ابزار سنجش خانواده یک پرسشنامه ۶۰ سؤالی است که برای سنجیدن کار کرد خانواده بر مبنای الگوی مک مستر تدوین شده است و شش بعد حل مشکل، ارتباطات، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار از کار کرد خانواده را مشخص می کند و علاوه بر این، خرده مقیاس هفتم مربوط به کار کرد کلی خانواده نیز به آن اضافه شده است.
گرچه پرسشنامه فعلی ۶۰ سؤالی است، اما مطالعات اولیه مبتنی بر یک مقیاس ۵۳ سؤالی بوده که ۷ سؤال به آن اضافه شده است، این سؤالات در پرسشنامه مشخص شده است (ثنایی، ۲۰۱۷). این ابزار با ضرایب آلفای خرده مقیاس های خود از72/0 تا ۹۲/0 از همسانی درونی خوبی برخوردار است. صرف نظر از خرده مقیاس کار کرد کلی، شش خرده مقیاس دیگر این ابزار از استقلال مناسبی برخوردارند و تا حدی دارای روایی همزمان و پیش بین هستند، به علاوه این ابزار با قدرت متمایز سازی اعضای خانواده های بالینی و خانواده های غیر بالینی، در هر هفت خرده مقياس دارای روایی خوبی برای گروه های شناخته شده است اپستین، بالدوین و بیشاپ، ۱۹۸۳).
شرکت کنندگان برای هر ماده یکی از گزینه های کاملا موافقم، موافقم، مخالفم و کاملا مخالفم را انتخاب می کنند. پاسخ ها از ۰ تا ۲ نمره گذاری می شود. نمره بالا به معنای کار کرد ناسالم است. برای بدست آوردن نمره هر مقیاس متوسط نمرات مواد آن مقياس محاسبه می شود سپس نمرات مواد هر مقياس با هم جمع شده و بر تعداد مواد آن مقیاس تقسیم می شود، بنابراین نمرهی هر مقیاس بین ۰ (سالم) تا ۲ (ناسالم) خواهد بود.
سیاهه رفتار کودک: این مقیاس توسط آخنباخ در سال ۱۹۹۱ ساخته شد. این فرم اختلال های هیجانی – رفتاری کودکان ۴ تا ۱۸ ساله را در گروه بندی های، مشکلات رفتاری درون سازی شده اضطراب – گوشه گیری – افسردگی و شکایت های جسمی)، مشکلات رفتاری برون سازی شده (رفتار پرخاشگرانه و رفتار قانون شکنی) و مشکلات کلی مشکلات توجه، مشکلات تفکر و مشکلات اجتماعی) ارزیابی می کند (آخنباخ و رسكورلا، ۲۰۰۱).
سیاهه رفتاری کودک یکی از پرکاربردترین و جامع ترین ابزارهای سنجش و تشخیص اختلال های کودکی به شمار می رود که از روایی و اعتبار قابل قبولی برخوردار است (یانگستروم و یانگستروم، ۲۰۰۵). در هنجاریابی این آزمون در جمعیت ایرانی، ضریب همسانی درونی برای مقیاس برونی سازی 88/0 رفتار قانون شکنی67/0و رفتار پرخاشگری 87/0 گزارش شد.
اعتبار باز آزمایی (در فاصله بین ۵ تا ۸ هفته) نیز نشان داد که همه ضرایب همبستگی در سطح 05/0معنادار هستند و در دامنه ۹۷/ . (برای مقیاس برون نمود) قرار دارند (مینایی، ۲۰۰۶). در این پژوهش ضرایب همسانی درونی، برای مقیاس برون نمود برابر با 91/0 و برای زیر مقیاس های رفتار پرخاشگرانه89/0و نادیده گرفتن قواعد برابر با 77/0 محاسبه شد.
پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و ريد: این پرسشنامه ( (RAAS توسط کولینز و رید در سال ۱۹۹۰ تهیه شد و در ابتدا دارای ۲۱ ماده بود که بعدها به ۱۸ آیتم کاهش یافت. کولینز و رید پایایی این پرسشنامه را بالای 0 / ۸۰ بدست آوردند. همچنین طلاییان و واز پور در سال ۱۳۸۲ با استفاده از روش آزمون مجدد نشان داد که این آزمون در سطح ۰ / ۹۵ قابل اعتماد است (طالعان و وضعپور، ۲۰۰۳). این پرسشنامه سه زیر مقیاس دارد که عبارتند از : سبک اضطرابی ;(A) که با سبک دلبستگی دوسوگرا مطابقت دارد. سبک نزدیک بودن :(C) که با سبک دلبستگی ایمن مطابقت دارد. سبک وابستگی :(D) که تقریبا عکس دلبستگی اجتنابی است. نمره گذاری پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید به این صورت است که ابتدا به هر سؤال که در طیف لیکرت از کاملا مخالفم تا کاملا موافقم قرار دارد نمره ۰ تا ۴ میدهیم.
یافته ها
در ابتدا مدل اصلی شامل تمام مسیرهای مورد نظر آزمون شد. اثرات غیر مستقیم کار کرد خانواده بر رفتارهای درونی سازی شده از طریق متغیر میانجی سبک دلبستگی نیز بررسی گردید. همچنین شدت اثرات مستقیم و غیر مستقیم نیز مقایسه گردید. برای تعیین رابطه بين متغیرها از همبستگی پیرسون استفاده شد. جدول ۱ ماتریس همبستگی بین متغیرها را نشان می دهد. بطور کلی نتایج به دست آمده نشان داد که مدل نهایی با توجه به شاخص های برازش برای پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی تناسب دارد. نتایج نشان داد که متغیرهای حل مسئله، نقش ها، پاسخ اثربخش، کنترل رفتاری و دلبستگی ایمن رابطه منفی با رفتارهای درونی سازی دارد. همچنین متغیرهای روابط،درگیری عاطفی، دلبستگی اضطرابی و اجتنابی رابطه مثبت با | رفتارهای درونی سازی دارد.
با توجه به ضرایب بتا در جدول ۱ مشخص می شود که کار کرد خانواده و تمامی مؤلفه ها تأثیر معنی داری بر مشکلات رفتاری درونی۔ سازی شده دارند (p≤0/05)و بیشترین تأثیر مربوط به سبک دلبستگی اضطرابی با ضریب رگرسیونی 3/8 می باشد.
جدول1. ضرایب رگرسیون متغیرهای پیش بین در پیش بینی رفتارهای درونی سازی
ضرایب استاندارد نشده | ضرایب استاندارد شده | ||||
الگو | t | Sig | |||
B | خطای استاندارد | Beta | |||
ثابت | 7/67 | 1/5 | 5/12 | 0/000 | |
کار کرد خانواده | 1/39 | 1/8 | 0/59 | 1/95 | 0/04 |
حل مسأله | 0/7 | 1/01 | 0/28 | 1/7 | 0/05 |
ارتباطات | 0/05 | 0/06 | 0/43 | 2/25 | 0/02 |
نقش ها | 0/51 | 0/06 | 0/44 | 2/48 | 0/02 |
پاسخ اثربخش | 0/7 | 0/09 | 0/66 | 1/88 | 0/04 |
درگیری عاطفی | 0/67 | 0/11 | 0/45 | 1/56 | 0/05 |
کنترل رفتار | 0/58 | 0/09 | 0/3 | 1/76 | 0/05 |
ایمن | -1/12 | 1/08 | -2/06 | 1/75 | 0/05 |
اضطرابی | 6/57 | 1/87 | 8/39 | 2/3 | 0/04 |
اجتنابی | -1/48 | 0/05 | -1/75 | 10/4 | 0/000 |
همچنین با توجه به ضرایب بتا مشخص می شود که هر سه نوع سبک دلبستگی قادر به پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی هستند. متغیر دلبستگی ایمن و اجتنابی تأثیر منفی بر مشکلات رفتاری درونی سازی شده دارد (p≤0/5) همچنین متغیر دلبستگی اضطرابی تأثیر مثبت معناداری بر مشکلات رفتاری درونی سازی شده دارد(p≤0/5)
با توجه به جدول ۲ مشخص می شود که شاخص های برازش در محدوده دامنه مورد قبول میباشد. با توجه به مدل ارائه شده و شاخص های برازش، می توان گفت که مدل ساختاری مورد نظر برای پیش بینی آسیب های روانی دانش آموزان دوره ابتدایی مدارس شهر تهران بر اساس کار کرد خانواده تناسب دارد.
نمودار 1. بررسی اثر مستقیم و غیر مستقیم کار کرد خانواده و سبک دلبستگی بر مشکلات رفتاری درونی سازی شده
جدول 2.تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم
مسیرها | اثر مستقیم | اثر غیر مستقیم | اثر کل |
بتا | بتا | بتا | |
کار کرد خانواده – مشکلات درونی | 0/59 | 3/48 | 4/07 |
حل مسأله – مشکلات درونی | 0/28 | – | 0/28 |
روابط – مشکلات درونی | 0/43 | – | 0/43 |
نقش ها – مشکلات درونی | 0/44 | – | 0/44 |
پاسخ اثربخش – مشکلات درونی | 0/66 | – | 0/66 |
در گیری عاطفی – مشکلات درونی | 0/45 | – | 0/45 |
کنترل رفتاری – مشکلات درونی | 0/3 | – | 0/3 |
دلبستگی اضطرابی – مشکلات درونی | 8/39 | 0/065 | 8/46 |
دلبستگی اجتنابی – مشکلات درونی | -1/75 | -0/035 | -2/1 |
دلبستگی ایمن – مشکلات درونی | -2/06 | -0/023 | -2/03 |
جدول 3.شاخص های برازش مدل ساختاری موردنظر برای پیش بینی آسیب های روانی
شاخص ها | RMSEA | NFI | CFI | GFI | AGFI |
دامنه مورد قبول | 0/09<0/05 | 0/925>0/9 | 0/925>0/9 | 0/9>0/9 | 0/925>0/9 |
با توجه به جدول بالا مجموع تأثيرات مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته 10/96 می باشد. اثرات مستقیم کار کرد خانواده بر مشکلات رفتاری درونی سازی نشان داد که بین حل مسئله، ارتباطات، نقش ها، پاسخ اثربخش، درگیری عاطفی، کنترل رفتار و مشکلات رفتاری درونی سازی به ترتیب با بتای 0/28 ,0/43,0/44,0/66,0/45,0/3 رابطه وجود دارد.
که بیشترین نقش در پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی را مؤلفه در گیری عاطفی و پاسخ اثربخش دارند. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی و مشکلات رفتاری درونی سازی به ترتیب با بتای -2/03,8/46,-2/1 رابطه وجود دارد، بدین معنا که دلبستگی ایمن موجب کاهش مشکلات رفتاری درونی سازی شده و از این بین دلبستگی اضطرابی بیشترین نقش را در پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی را دارد.
اثرات غیر مستقیم متغیر کار کرد خانواده بر مشکلات رفتاری درونی سازی از طریق سبک دلبستگی 3/48 است که مقایسه اثرات مستقیم و غیر مستقیم نشان داد که کار کرد خانواده بطور مستقیم با ۵۹/ . قابلیت پیش بینی کمتری نسبت به اثرات غیر مستقیم دارد.
بحث و نتیجه گیری
هدف از این پژوهش پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی شده کودکان بر اساس کار کرد خانواده با واسطه گری سبک دلبستگی بود. با توجه به یافته های این پژوهش، متغیر سبک دلبستگی نقش واسطه گری معنی داری در رابطه ی کار کرد خانواده و مشکلات رفتاری درونی سازی کودکان نشان داد.
با توجه به اینکه متغير دلبستگی در این پژوهش به عنوان واسطه عمل می کند، این متغير تأثير خود را از مؤلفه های کار کرد خانواده می گیرد و بر ایجاد مشکلات رفتاری درونی سازی اثر می گذارد بنابراین می توان به این نتیجه رسید که کار کرد خانواده هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم به واسطه ی متغیر دلبستگی می تواند مشکلات رفتاری درونی سازی در کودکان را تحت تأثیر قرار دهد.
بررسی رابطه بین کار کرد خانواده و مشکلات رفتاری درونی سازی نشان داد که مؤلفه های کار کرد خانواده (کنترل رفتاری و روابط، مشکلات رفتاری درونی سازی را با قدرت بیشتری پیش بینی می کنند. این یافته به نوعی با نتایج پژوهش های ساتوریان، طهماسبیان و احمدی (۲۰۱۶)، مک کلینتاک (۲۰۰۵) همسو می باشد.
در تبیین این یافته می توان گفت مشکلات درونی سازی شده به شکل کناره – گیری از تعامل های اجتماعی، بازدارندگی، اضطراب و افسردگی متجلی می شوند ( آخنباخ و رسكورلا، ۲۰۰۱) و بیش از آن که اطرافیان را آزار دهند، موجب رنجش خود کودک می شوند و هسته اصلی آنها اختلال خلق یا هیجان است (امانی، مجذوبی و آزادی فرد 2017) این مشکلات گذرا نیستند و سیر پیوسته و عود مجدد آنها، آثار طولانی مدتی بر سطوح هیجانی کودکان بر جای می گذارد(کاسیدی و شاور، ۲۰۱۶).
در باب علت شناسی این مشکلات، عوامل زیادی مطرح شده که از مهمترین آنها می توان به ناتوانی والدین در مدیریت رفتار کودک و تعاملات منفی والد کودک اشاره کرد (ارجمندی، آکیخا وندی و سایه میری، ۲۰۱۵). برخی از متخصصان معتقدند اکثر مشکلات رفتاری کودکان، منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی اعضای خانواده به ویژه والدین میباشد. به عبارت دیگر، وجود مشکلات رفتاری در کودکان به منزله روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و با روش های تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آنان با فرزندان ارتباط تنگاتنگی دارد(کرن و ریچاردسون، ۲۰۰۵).
والدگری و عملكرد والدین در تربیت فرزندان، فعالیت پیچیده و شامل بسیاری از رفتارهای اختصاصی می شود که هر یک از والدین به طور جداگانه و یا با جلب مشارکت یکدیگر از این مهارت ها استفاده می کنند تا رفتار کودک خود را تحت تأثیر قرار دهند (کاسیدی و شاور، ۲۰۱۶). رحمانی، سید فاطمی، برادران رضایی، صداقت و فتحی آذر (۲۰۰۷) نشان داده – اند ارتباط بین ابعاد عملكرد والدین و مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی سازی کودکان و نوجوانان در تحقیقات متعدد معنادار گزارش شده و هر چقدر میزان حمایت، پاسخ دهی، ارتباط، میزان عاطفه و کنترل رفتارها بالاتر باشد، میزان مشکلات رفتاری درونی۔ سازی کمتر خواهد بود.
بسیاری از خانواده ها به جز آنهایی که میت توانند به نیاز کودکان به موقع و به مقدار لازم پاسخ داده و توقع و کنترل معقولی بر رفتار آنها داشته باشند، در عمل فرزندانی دارای مشکلات رفتاری تربیت می کنند ( آنولا، استاتین و نورمی، ۲۰۰۰). از طرفی کار کرد خانواده شامل ترکیبی از رفتارها، احساسات و انتظارات منحصربفردی است که بین والدین و فرزندشان وجود دارد (کار، ۲۰۱۲).
تحقیقاتی که در زمینه مشکلات رفتاری درونی سازی کودکان صورت پذیرفته، اغلب این نتیجه را در بر داشته که مشکلات رفتاری کودکان، بیشتر حاصل نحوه ارتباط والدین با کودک است تا عوامل ارثی و زیستی و لذا محققان نتیجه گرفته اند که بین سوءرفتار اعضای خانواده و مشکلات رفتاری درونی سازی کودکان ارتباط وجود دارد و این ارتباط بسیار با اهمیت بوده و نشانگر این مطلب است که عامل خانواده و عملكرد والدین و اعضای دیگر نقش مهمی در بروز مشکلات رفتاری در فرزندان دارد (زراج و تام، ۲۰۱۵).
در تبیین دیگر می توان گفت، زمانی که والدین ارتباطات مناسب و همراهی عاطفی خوبی با فرزندان خود نداشته و با تنبیه اقدام به کنترل رفتار کودکان خود می کنند، و توجه و نظارتی بر نیازهای کودکان خود ندارند، این قبیل برخوردها باعث می شود چنین کودکانی احساس دوست داشتنی نبودن کرده و در نتیجه به گوشه گیری و انزوا و افسردگی (مشکلات درونی سازی شده) روی آورند.
همچنین مشخص شد کار کرد خانواده قادر به پیش بینی سبک دلبستگی است. از بین مؤلفه های کار کرد خانواده روابط با ۳۵/ ۰ قادر به پیش بینی سبک دلبستگی است که در واقع سبک دلبستگی یکی از فاکتورهای خانوادگی است که به رابطه عاطفی و نزدیک بین کودک و مراقب اشاره دارد (اینسورث، بلهار، واترز و وال، ۲۰۱۵). تحقیقات، ارتباط بین سبک دلبستگی ناایمن و اختلالات اضطرابی (وارن، هاستون، ایجلند و اسروف، ۱۹۹۷) و نشانه های افسردگی (گراهام و استر بو کس، ۲۰۰۰) را نشان داده است.
در واقع دلبستگی ناایمن متغير میانجی در انتقال اضطراب والدین به کودکان است (با گلز و بر چمن، ۲۰۰۶) و همین اضطراب مشکلات رفتاری درونی سازی شده در کودکان را افزایش می دهد. سبک دلبستگی و کار کرد خانواده میتوانند مشکلات رفتاری درونی سازی شده در کودکان را پیش بینی کنند.
دلبستگی ایمن و کار کرد خانواده مؤثر با رفتارهای همدلانه و در گیری عاطفی مناسب، مراقبت های محافظتی و والدگری مثبت می کند. از جمله محدودیت های این پژوهش این است که نتایج و یافته – های بدست آمده تنها قابل کاربرد در جامعه آماری پژوهش حاضر می باشد و نمی توان آن را به جامعه آماری دیگر تعمیم داد.
در آخر اشاره می شود که بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود طرحی پژوهشی – آزمایشی با استفاده از کارگاه های آموزشی آشنایی با عملکرد خانواده و سبک های دلبستگی و تأثیر آن بر مشکلات رفتاری دانش آموزان اجرا شود و به دلیل اهمیتی که مقوله مشکلات رفتاری در دانش آموزان دارد، این پژوهش در سایر گروه – های افراد، شهرها و استان ها نیز اجرا شود.
منابع
Ainsworth MDS, Blehar MC, Waters E, Wall S. (2015). Patterns of attachment: A psychological study of the strange situation. Hillsdale, NJ: Erlbaum.
Amani, R., Majzoobi, M. R., Azadi Fard, S. (2017). Mother-Infant Attachment Style as a Predictor of Depression among. Female Students, 5 (1), 834 841. DOI: 10.22038/jmrh.2016.74.
Arjmandi, S. H., Akikhavandi, S., Sayehmiri, K. (2015). Hyperactivity deficit of attention Prevalence disorder among primary school children according 26 University of Texas south western medical center at Dallas.
McLaughlin, K. A., Zeanah, C. H., Fox, N. A., Nelson, C. A. (2012). Attachment security as a mechanism linking foster care placement to improved mental health outcomes in previously institutionalized children. J of Child Psychology & Psychiatry, 53, 46-55.
Minace, A. (2006). Achenbach Experimental Measurement Assessment System, School of Age Students). Tehran: Research Center for Educational studies (Persian)
Oliver, P.H., Wright Guerin, D., & Coffman, J.K. (2009). Big five parental personality traits, parenting behaviors, and adolescent behavior problems: A mediation model. Personality and Individual Differences, 47, 631-636.
Patel, V., Flisher, A. J., Hetrick, S. E., McGorry, P. D. (2007). Mental health of young people: a global public health challenge. Journal Lancet, 369,1302 1303.
Rahmani. F. Seyed-fatenu, N., Baradaran rezace, M. Sedaghal, K. Fathiazar, S. (2007). [The Relationship of Parenting Style and the Extent of Problem Behaviors in Students). J Psychiatry and Clinical Psychology 12(4), 365-370 (Persian)
Rapee, R M., Schniering, C. A., Hudson, J. L. (2009). Anxiety disorders during childhood and adolescence: Origins and treatment. J Annual Review of Clinical Psychology, 5, 311-341.
Sanaee, B. (2017). [Family and marriage scales). Tehran: Beast. (Persian)
Satoorian A, Tahmassian K, Ahmadi, M. (2016). [The Role of Parenting Dimensions and Child-Parent Relationship in Children’s Internalized and Externalized Behavioral Problems). J Family Research, 12(48), 683-705. (Persian)
Schimmenti, A., Bifulco, A. (2013). Linking lack of care in childhood to anxiety disorders in emerging adulthood: the role of attachment styles. J Child and Adolescent Health, doi: 10.1111/camh. 12051
Seif, Naraghi, M., and Naderi, E. (2016). Psychology and Exceptional Children Education. Tehran: Arasbaran Publications. Talaean, R., & Vazpoor, S. (2003). (Attachment and mental Health). Quarterly Thought of the family, 13,14(Persian).
Thapar, A., Collishaw, S., Pine, D. S., Thapar, A. K. (2012). Depression in adolescence. Lancet, 379(9820),1056-1067.
Twenge, J. (2000). The age of anxiety? The birth cohortchange in anxicty and neuroticism, 1952-1993. J of Personality and Social Psychology, 79, 1007-1021
Warren, S. L., Huston, L., Egeland, B., Sroufe, L. A. (1997). Child and adolescent anxiety disorders and early attachment. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 36, 637-644.
Yap, M., Jorm, A. (2015). Parental factors associated with childhood anxiety, depression, and internalizing to teachers and parents’ report: Systematic review and meta-analysis study. Fundamentals of Mental Health, 213-221.
Aunola, K, Stattin, H., Nurmi, J. E. (2000). Parenting styles and adolescents, achievement strategies. Journal of Adolescence, 23, 205-222.
Bögels, S. M., Brechman-Toussaint, M. (2006). Family issues in child anxiety: Attachment family functioning, parental rearing and beliefs. Clinical Psychology, 7, 834-856.
Bor, W., Dean. A. J., Najman, J., Hayatbakhsh, R. (2014). Are child and adolescent mental health problems increasing in the 21st century? A systematic review. Aust NZJ Psychiatry, 48, 606-616
Burke, E., Danquah, A., Berry, K. (2016). A Qualitative Exploration of the Use of Attachment Theory in Psychother. 23(2),142-54. doi: 10.1002/cpp. [PubMed: 25597495]
Carr. A. (2012). Family Therapy: Conceots, Process and Practice 3E.New York: Wiley.
Cassidy, J., Shaver, p. (2008). Handbook of attachment: theory, research and clinical applications. New yourk:Guilford press.p12-21.
Dawson, A. E., Allen, J. P., Marston, E. G., Hafen, C. A.. Schad, M. M. (2014). Adolescent insecure attachment as a predictor of maladaptive coping and externalizing behaviors in emerging adulthood. Atlach Hum Dev, 16(5),46-78. doi: 10.1080/14616734.2014.934848. [PubMed: 24995478)
Epstein, N. B., Baldwin, I. M., Bishop, D. S. (1983). The McMaster assessment device. J Marital and Family Therapy, 9, 171-180
Graham, C. A., Easterbrooks, M. A. (2000). School-aged children’s vulnerability to depressive symptomatology: The role of attachment security, maternal depressive symptomatology, and economic risk. Development and Psychopathology, 12. 201-213.
Heydari, J., Azimi, H., Mahmoudi, G., Mohammadpour, R. (2007). Prevalence of behavior-emotional disorders and its associated factors among the primary school students of Sari Township in 2006. J Mazandaran Univ Med Sci, 16 (56),91-100(Persian)
Kaplan & Sadock. (2017). (synopsis of psychiatry). (Translated by Rezaee F.)Tehran: Arjmand; (Persian)
Kendall, P. C., Compton, S. N., Walkup. J. T., Birmaher, Clinical characteristics of anxiety disordered youth. Journal of Anxiety Disorders, 24,360 365.10.1016/j.janxdis.2010.01.009 [PubMed: 20206470]
Kerns, K.A., & Richardson, R.A. (2005). Attachment in middle childhood. New York: Guil Ford press.
McClintock, S. M. (2005). Relationship of internalizing behavior problems to intelligence and executive functioning in children. Master of Science. The problems: a systematic review and metaanalysis. Journal of Affective Disorders, 1, 424– 440. Youngstrom, E.,
Youngstrom, J. K. Starr, M. (2005). Bipolar diagnoses in community mental health: Achenbach child behavior checklist profiles and patterns of comorbidity. Journal Biological Psychiatry, 58, 569-575
Zeanah, C. H., Egger, H. L., Smyke, A. T., Nelson, C. A., Fox, N. A., Marshall, P. J., Guthrie, D. (2009). Institutional rearing and psychiatric disorders in Romanian preschool children. American I of Psychiatry, 166, 777-785.
Zerach, G., & Tam, E. (2015). The relationships between family functioning and attachment orientations to post-traumatic stress symptoms among young adults who were evacuated from Gaza Strip settlements as adolescents. Anxiety Stress Coping, 1–20.